به گزارش روابط عمومی خانه صنعت،معدن و تجارت ایران، سید محمد رضا مرتضوی در گفتگو با خبرنگاران از دلایل شکل گیری و خصوصیات اعضای ائتلاف برای فردا سخن گفت. مشروح این مصاحبه به شرح ذیل می باشد:
سید محمدرضا مرتضوی را برخی با نام صنایع غذایی می شناسند و عده ای با نام خانه صنعت، معدن و تجارت. خانواده اش از قبل از انقلاب در اقتصاد ایران حضور داشته و به ویژه در صنایع غذایی نامی شناخته شده هستند. اعتقادات مذهبی و عشق به وطن پسر این خانواده را از آمریکا به جبهه های جنگ رساند و وی در نهایت مجروح و جانباز ۶۰ درصد جنگ تحمیلی گردید. به نسبت سمت هایی که تجربه کرده است سن زیادی ندارد و در صنایع غذایی بسیار شناخته شده است. در حال حاضر دبیر کلی خانه صنعت ایران و ریاست خانه صنعت تهران را عهده دار است و به عنوان نماینده یکی از تشکل های در اتاق بازرگانی ایران هم حضور دارد. وی در انتخابات دوره هشتم دست به قمار بزرگی زد و تمام قد از یک گروه مشخص حمایت کرد. در واقع سیاست وی برای حمایت همه جانبه از ائتلاف فردا انتقادهای زیادی را چه در کانون انجمن های صنایع غذایی و چه در خانه صنعت تهران به همراه داشت. با این وجود مرتضوی که از روز اول با مسعود خوانساری و پدرام سلطانی سنگ بنای ائتلاف فردا را گذاشته بود تا آخرین روز با این گروه همراه شد. اما نکته عجیب آن بود که نه کاندیدای هیأت نمایندگان شد و نه سمتی را پذیرفت. شاید هیچ کس به اندازه مرتضوی از اتفاقاتی که در این گروه رخ داده است با خبر نمی باشد. همین موضوع دلیلی بود که پای صحبت های وی بنشینیم و از اتفاقاتی که منجر به روی کار آمدن ائتلاف فردا شد بپرسیم.
برخی شما را پدر معنوی یا حتی پدرخوانده ائتلاف برای فردا می نامند. آیا این موضوع را قبول دارید؟
من ائتلاف فردا را یک نیاز می دانستم. اتاق دارای تفکرات و عقاید و نظرات مختلفی بود و بعضی فکر می کردند ماندگاری بسیار زیاد، چندان جوابگوی نیازهای اتاق نیست. متأسفانه وقتی افراد به یک NGO می آیند فکر می کند باید همیشه باشند. من این انتقاد را حتی به خودم هم دارم.. بعضی وقت ها ماندگاری ها آنقدر زیاد می شود که فکر می کنیم اگر نباشیم عرش خدا می لرزد. البته این موضوع در اتاق کمتر رخ می دهد . حتی یک کارخانه نیز اگر همیشه توسط مالک آن اداره شود و بعد از چند سال رشد و پویایی نداشته باشد نمی تواند به فعالیت ادامه دهد. چند عامل مهم در پویایی اتاق ها بایستی مورد توجه قرار گیرد. یک فاکتور تجربه است . اتاق مثل یک کشتی است و لازم است یک نفر ناخدا یا افسر کشتی باشد. این افراد باید تجربه داشته باشند و خیلی چیزها را نیز دیده باشند. البته داشتن تجربه به این معنی نیست که حتما فرد پیر باشد. در کنار این موضوع باید کشتی چند افسر و ملوان داشته باشد. در واقع کنار افراد باتجربه نیاز به افراد جوان است. در اتاق نیاز به حضور نمایندگان همه بخش ها مثل صنعت, معدن , بازرگانی و کشاورزی است و در هر بخش هم نیاز به زیرشاخه های مختلف است. برای همین باید فضا باز شود . مطمئن هستم هرچه زمان به جلوتر می رود نیروهای جوانی که می آیند از ما بهتر و به روزتر هستند.
سوال من به صورت روشن این است که نقش محمدرضا مرتضوی در ائتلاف برای فردا چه بود؟
من معتقد بودم که اتاق برای این که پیشرفت کند نیاز به خانه تکانی دارد. برای ۱۰سال آینده بایستی بخش خصوصی بتواند خود را با تغییرات گسترده آینده هماهنگ کند وگرنه نیازمند خارجی ها می شویم. چند دهه پیش نهادهای اقتصادی ایران توسط خارجی ها اداره می شد. اگر دائما خانه تکانی نکنیم از قافله عقب می مانیم. اتاق در یک زمان تشکیل شد و دوران پر فراز و نشیبی را طی نموده است. بایستی قدردان همه پیشینیان باشیم اما به افق آینده هم نگاه کنیم و فردا را ببینیم. وقتی درباره اتاق صحبت می کنیم باید به کسانی که فردایی هستند نگاه کرد. آقای میرمحمدصادقی در دوران خودش فردایی بود و خواستار تحول و تغییر بود. البته ما نیاز به تکثیر این افراد داریم. یک درخت زیبا خیلی خوب است ولی باید قلمه زد و درختان دیگری را برای فردا ایجاد کرد. من ۱۰سال آینده را دیده ام و این آینده نیاز به خانه تکانی دارد. البته خانه تکانی به معنی از بین بردن چیزهای قدیمی نیست. زیباترین اشیا ،اشیا عتیقه و قدیمی هستند. باید گرد و خاک را از روی اشیا عتیقه برداشت. من به خاطر این تفکر با این گروه همراه شدم چون آنها مثل من فکر می کردند. این یک جمع کوچک ما بود که تکثیر شد. من بخشی از این طوفان فکری بودم و این سیل از قطره ها شروع شد.
من نقش شما را خاص تر می دانم. شما می توانستید از طریق این گروه به اتاق تهران بیایید و عضو هیأت رئیسه شوید. چرا نرفتید؟
از نظر من جلوی گروه قرار گرفتن اهمیتی ندارد. کسی که در راس قرار می گیرد باید استعداد داشته باشد، به این کار علاقه داشته و انرژی لازم را نیز برای این کار داشته باشد. در مرحله بعد باید از افرادی که در جلوی صحنه قرار می گیرند حمایت کرد. در جنگ تحمیلی شکستن خط بسیار مهم بود ولی در مرحله بعد نیاز به افرادی با حوصله، پر انرژی و با توانایی خارق العاده بود تا بتواند خط را نگه دارند. من در این ماجرا آبروی خودم را گذاشتم و خیلی ها منتظر بودند که سرنوشت من را در این انتخابات ببینند. دوستان من نگران بودند. من می دانستم که اگر این ایده فردایی برنده نشود من دیگر نمی خواهم در صحنه باشم. من به لیبرالیسم اعتقاد داشتم و می گفتم تفکر قرآن است که باید مشورت کنیم و بهترین ها انتخاب شود ولی متاسفانه از این روش فاصله گرفته ایم. حتی حضرت علی(ع) هم که به همه چیز آگاه بود در کارها مشورت می کرد. نقش من در این گروه این بود که فضا را برای گفت و گو باز نگه داشتم و نگذاشتم راه گفت و گو و اظهار نظر بسته شود تا هوا و ایده تازه بیاید. جمع این ایده های تازه تبدیل به یک ایده بسیار موفق شد. من در این گروه حرف هایی را می زدم که بسیاری دوست نداشتن بشنوند. من نقش خود را به این شکل تعریف کرده بودم که افراد را می شناختم و اجازه می دادم همه اظهار نظر کنند. من سعی می کردم در این اظهار نظرها اختلافی بین اعضا رخ ندهد. ما از روز اول سعی کردیم که یک هیجان درست را در این انتخابات تجربه کنیم و به همین جهت این تیم تجربه های بسیاری به دست آورد که در دوره بعد بسیار پاسخگو خواهد بود. ما از امروز به فکر ایده های جدید برای فردا هستیم. آقای نهاوندیان تحولاتی را در اتاق مدیریت کرد و به اتاق شخصیت جدیدی داد و موفق شد که نظر بخش ها وافراد مختلف را به اتاق جلب نماید. بعضی ها به چیزهایی که اتاق داشت راضی بودند اما در دوران نهاوندیان تلاش شد که شرایط عوض شود و ارتباطات بین المللی نیز فراگیرگردد. البته اتاق هنوز هم در بخش روابط خارجی با مشکلات عدیده ای رو به رو است و بسیار بی نظم عمل می کند. من ذره ای از یک طوفان عشق و علاقه به آینده ایران بودم و اگر این گروه نتواند موفق شود این نهضت به شکل دیگری متولد می شود.
آیا داشتن اکثریت مطلق و قاطع اتاق بازرگانی تهران باعث تک صدایی در این اتاق نمی شود؟
تک صدایی حاصل یک برنامه برای انحصار و تک صدا شدن است. ما حتی در گروه خودمان هم تک صدا نیستیم. مهدی پورقاضی کاملا با محمد مرتضوی متفاوت است. مسعود خوانساری و پدرام سلطانی اصولا ۲دنیای متفاوت دارند. ما ۴۰صندلی داریم و سعی کردیم از همه اقشار در آن باشند. حتی مخالفان هم نتوانستند روی ما اسمی واحد بگذارند و در آخر به جاده خاکی زدند و نام ما را موتلفه مدرن یا راست مدرن گذاشتند که واقعا کار غیر شایسته ای است. ما در درون خودمان چند صدایی داریم پس اتاق تک صدا نمی شود. هر کدام از افراد ما نماینده یک مدل تفکر هستند و ما این توانایی را داشتیم که این طرز فکرهای مختلف را دور هم جمع کنیم.
نقطه اشتراک شما که به قول خودتان تا این اندازه متفاوت هستید چه بوده است؟
نقطه اشتراک این افراد عشق به وطن و ایران است.
قرار بود که ائتلاف فردا و ائتلاف بزرگ با ترتیب ۱۷به ۲۳با یکدیگر ائتلاف کنند. آقایان خوانساری و سلطانی از ائتلاف فردا و آقایان پورفلاح و بهرامن از ائتلاف بزرگ با یکدیگر مذاکره کردند. چه شد که به توافق نرسیدید؟
روز اول مذاکره در دفتر من بود. آقای حاجی بابا، آقای حریری، آقای خوانساری، من، آقای پدرام سلطانی و یک نفر دیگر در جلسه ای نشستیم و ایده ها را مطرح کردیم که می خواهیم از همه نیروهای موجود استفاده کنیم. هنوز اعلام موجودیت اتاق فردا رخ نداده بود قرار شد اسم همه افراد دارای صلاحیت نوشته شود و کسانی که روی آنهااجماع است قبول شوند و کسانی که اختلاف نظر روی آنها است را کسانی که باقی می مانند نظر دهند. دوستان نتوانستند این مدل را بپذیرند. در ابتدا جمع ما بسیار کوچک بود و کم کم رشد داشت. در بسیاری از مراحل ما جای خالی برای حضور افراد داشتیم و کاملا مایل بودیم که آنها بیایند.
مشکل پس کجا بود؟
شما خودتان در جریان هستید. به عنوان مثال تا آخرین روز می گفتند : آقای محسن خلیلی عراقی نباید در دو لیست باشد. پس مشکل از سمت ما نبود چون ما این حرف را نمی زدیم. ما خیلی ساده و صمیمی می گفتیم حق آقای خلیلی است که سرلیست صنعت باشد و او ناخدای بخش صنعت است. اکنون هم ائتلاف فردا در تلاش برای ایجاد فضای گسترده و فراگیر است . باید فضا را برای حضور بقیه اعضا باز کند. هیأت رئیسه این دوره باید کاری و عملیاتی باشد و احتیاجی به افراد زینت المجالس که حرف های قشنگ بزند نیست. برای من فرقی نیست که داخل باشم یا خارج چون اگر فرد حرف حساب داشته باشد هر جا که باشد اثرگذار است.
در این دوره خانه های صنعت در بسیاری از شهرستان ها برنده شدند. علت چه بود؟
این همان موضوع فردا است.
یعنی الگوی خانه صنعت و فردا یکی بود؟
دقیقا همان الگو بود. اصلا در بخش صنعت نمی شود به شکل دیگری نگاه کرد. پیروزی هایی که خانه صنعت در شهرستان ها داشت همان فکر ائتلاف فردا با نامی دیگر در شهرستان ها بود