آقای خالقی، رئیسجمهور چند روز قبل رشد اقتصادی را ۴ /۴ درصد اعلام کرد و مرکز آمار نیز رشد بخش صنعت را ۸ /۸ درصد اعلام کرده است. تحلیل شما از فضای کلی صنعت چیست و بهطور واقعی، چقدر از سهم رشد اقتصادی را صنعت میتواند تامین کند؟
آرمان خالقی: اعلام رقم رشد اقتصادی، خبر خوبی برای همه بخشهای اقتصاد ایران بود. وقتی رشد اتفاق میافتد باید آثاری هم داشته و برای فعالان اقتصادی ملموس باشد؛ اما این رشد برای ما که در کار صنعت فعال بوده و گرفتار آن هستیم، قابل حس نبود؛ اگرچه دور از ذهن نیست که چنین رشدی حاصل شود. تحققش هم دلایلی میتواند داشته باشد که باید روی آن فکر کرد؛ اما رشد، الزاماتی دارد و مهم این است که باید آن را حفظ کرد تا ادامه یابد. در مجموع با توجه به پتانسیلی که در بخش اقتصاد کشور و بهویژه در صنعت وجود داشته و دارد، از یکسو و رکودی که پیش آمده و تعطیلی برخی واحدهای تولیدی را به دنبال داشته، از سوی دیگر، شرایط صنعتی کشور به لحاظ تحولات مثبت همچون فنری فشرده است که کافی است قدری آن را رها کنیم تا آزاد شود، آنگاه مشاهده میشود که در آن انرژی بزرگی وجود دارد که رشد ۸ /۸درصدی در آن گم است. بنابراین بحث تزریق نقدینگی، باز شدن بازارهای صادراتی و برداشته شدن تحریمها، مثل برداشته شدن دست از روی فنر است؛ ولی به شرط اینکه این اتفاق بهصورت واقعی رخ داده و آثار منطقی خود را داشته باشد. بعد از بهمنماه که تحریمها برداشته شد، گشایش السیها و عملیات بانکی آغاز شده؛ اما شاید دلیل اینکه این فنر جهش پیدا نکرده و رشد بیشتری را رقم نزده، به دلیل بازارهای از دسترفته در دوران تحریم است؛ چراکه به دست آوردن مجدد بازارهای از دست رفته، بسیار سخت است و باید اعتماد از دست رفته مشتری را جلب کرد. شاید اگر این بازگشت سخت نبود، به سرعت شرکتهای ایرانی در بازارهای بینالمللی وارد میشدند و فضای از دست رفته را مجدد بازپس میگرفتند. این چرخ، نرمنرم دارد راه میافتد و به خاطر همین، تحقق رشد اعلامی را بهصورت مشهود در بازار حس نکردیم؛ البته امیدواریم که این رشد تب تند نباشد که زود عرق کند؛ چراکه آنگاه نتیجه آن جالب نیست و ما را سرخورده میکند.
به هر حال همانطور که آقای خالقی هم اشاره کردند، اکنون صنعت در وضعیت چندان مساعدی به سر نمیبرد و رشد را کمکم آغاز کرده است. با توجه به نقشی که صنایع تهران در اقتصاد کشور دارند، چند درصد این رشد را میتوان به این واحدها نسبت داد؟
نغمه تخشا: به هر حال مهمترین مساله این است که امید به صنعت برگردد؛ اکنون غیر از تزریق نقدینگی، برخی بخشودگیهای تامین اجتماعی و مالیاتی که در گذشته فشار سنگینی بر واحدهای تولیدی وارد میکرده، در حال حاضر کمتر شده و واحدها اندکی میتوانند نفس بکشند. البته بدهیهای معوق که در دوران تحریم و رکود گریبانگیر واحدها شده، به آنها فشار میآورد و حتی اگر شخص و واحد صنعتی دارای سرمایه هم بودند، امکان پذیرش این ریسک را نداشتند که سرمایهگذاری جدید کنند؛ بنابراین سرمایههای خود را در بانکها میگذاشتند و صرف توسعه نمیکردند؛ اما به هر حال با کاهش نرخ بهره بانکی، مقداری از سرمایهها به تولید هدایت و انگیزه صنعتگر بیشتر شده است. به عبارت دیگر میتوان گفت دیدگاه انتظاری آینده، مطلوبتر شده و صنعتگران میخواهند سرمایهگذاری کنند؛ ضمن اینکه احتمال صدور ضمانتنامههای بینالمللی نیز وجود دارد. البته هنوز هم بخش صنعت زیر ظرفیت تولید میکند و به اطمینان کافی نرسیده است. مساله بعدی این است که همانطور که آقای خالقی هم اشاره داشتند، واحدها مجدد باید سرمایهگذاری و بازاریابی کنند؛ چراکه در این سالها، بازارهای هدف خود را از دست دادهاند و سلایق و تکنولوژی بازارهای هدفشان هم تغییر کرده است. پس به نظر میرسد که باید اطمینان را به بخش صنعت و سرمایهگذاران داخلی و خارجی بازگرداند تا وارد معامله با یکدیگر شده و بازارهای از دست رفته را بازیابند. به هر حال تهران هم از شرایط سایر کشور تبعیت میکند. نکته حائز اهمیت این است که به دلیل تحقق بخش عمدهای از رشد اقتصادی از طریق نفت، استان تهران نباید سهم زیادی در این رشد داشته باشد، چراکه صنعت نفتی در تهران نداریم؛ اما به هر حال امید به آینده در صنعت بیشتر شده است.
آقای ابراهیمی شما در مورد سهم صنعت از رشد اقتصادی به عنوان یک پیشران چه تحلیلی دارید، به هر حال هر وقت که صحبت از رشد اقتصادی به میان میآید، خیلیها به دو مولفه توسعه صادرات و رشد سرمایهگذاری تکیه میکنند؛ طبق آنچه از جزییات رشد اقتصادی اعلام شده، سرمایهگذاری رشد منفی دارد، اما صادرات رو به رشد است. بهبود فضای سرمایهگذاری و صادرات برای واحدهای صنعتی باید با چه پیششرطهایی همراه باشد؟