نقدینگی حبس شده است
علیالقاعده هر چقدر که حجم نقدینگی بالا برود وسرعت گردش پول نیز نسبت به سایر عوامل اقتصادی مثل جمعیت، تولید، تولید ناخالص داخلی بالا برود، تورمزاست. اما تاثیر نقدینگی بر نرخ تورم یک تاثیر درازمدت است و در طول زمان خود را نشان میدهد. بنابراین بالا نبودن نرخ تورم در حال حاضر با وجود حجم نقدینگی بالا در کشور به عوامل مختلفی بستگی دارد. در این زمینه کاظم دوست حسینی، کارشناس اقتصادی به «قانون» میگوید: «این مساله مشروط به این است که افزایش حجم نقدینگی در سطح عموم عرضه شود و به نرخ پسانداز کمک کند. یعنی نرخ پسانداز را در جامعه افزایش دهد. بخش زیادی از افزایش نقدینگی صرف بودجه مصرفی دولت میشود که بخشی از آن به صورت یارانه نقدی و بخشی به صورت یارانههای درمانی به دهکهای محتاج جامعه تعلق میگیرد و طبیعتا به پسانداز این اقشار کمکی نمیکند. اگر هم در حوزه سلامت بخشی از این مقدار به پسانداز پزشکان اضافه میشود این مساله تاثیر زیادی در ایجاد تورم ندارد. نکته بعدی که وجود دارد این است که نقدینگی تا اندازه زیادی در کشورحبس شده است. در بانکها حداقل در چند سال اخیر که نرخ سودها بالا بوده و در واقع نرخ سود بدون ریسک بوده است، نقدینگی حبس شده و به گردش در نیامده است. این نیز خود عاملی است که ضدتورم عمل میکند. عامل بعدی جو روانی موجود در جامعه است . همانطور که مشاهده میشود، سرمایهگذاری در بخش مسکن، سهام، سکه و ارز که اثر جدی بر روی تورم میگذارند، بسیار کم شده است و کسی به بخش مسکن برای سرمایهگذاری نگاه نمیکند و طبیعتا عرضه آن زیاد شده است. همه این عوامل دست به دست هم داده که با وجود نرخ تورم پایینی که وجود داشته است اما میزان نقدینگی در جامعه بالا باشد. ولی این به این معنی نیست که در آینده نرخ تورم بالا نخواهد رفت. بالاخره احتمال این وجود دارد که مردم نسبت به آینده نگرانی پیدا کنند و یا تهدیدهای داخلی و خارجی بیشتر شود و هجوم نقدینگی به سمت طلا و ارز و یا یک سری داراییهای خانوادگی برود و به سوی ریال نباشد و احتمال افزایش نقدینگی و تورم وجود دارد. ولی اگر در شرایط ثبات قرار بگیریم و عرضهای هم که در مورد کالاهای مصرفی وجود دارد به اندازه کافی باشد، باز هم مقداری تورم را میتوان پیشبینی نمود».
اهمیت توزیع نقدینگی در جامعه
وی در ادامه می افزاید: «مساله اصلی این است که حجم نقدینگیای که در کشور وجود دارد و در حال افزایش نیز هست، عمدتا از طریق بدهی است که ایجاد میشود. یک مورد آن بدهی دولت به بانک مرکزی است و مورد دیگر چاپ اسکناس برای جبران کسری بودجه است. اینها نمیتواند در بلندمدت دوام داشته باشد. این مساله باید یک جایی تسویه شود و اگر همینطور روند افزاینده پیدا کند، یک جایی ممکن است حالت فروپاشی اقتصادی اتفاق بیفتد. البته توزیع این نقدینگی نیز در سطح جامعه اهمیت دارد زیرا حتی اگر تورم ایجاد نکند، باعث ایجاد اختلاف طبقاتی میشود. این نقدینگی فزاینده در قشر متوسط به پایین منجر به پسانداز نمیشود بلکه به دهکهای بالا وارد میشود و نهایتا از آن جاها سر در میآورد و باعث شکاف طبقاتی بیشتر در جامعه میشود».