* پس شما معتقدید که کارت سوخت، کار قاچاقچی را راحت کرد.
دقیقا، در گذشته کسی که میخواست قاچاق کند و سوخت را از اصفهان به زاهدان ببرد، باید با تانکر میبرد. در این میان، باید راننده را تطمیع و فرآورده را تامین میکرد. در مسیر هم ایست بازرسی وجود داشت. اما با آمدن کارت سوخت، قاچاقچیها راه میافتادند در شهرهای کممصرف مثل میبد و اردکان و کارتهای سوخت را جمع میکردند. اگر به خاطر داشته باشید، زمانی که اعلام کردند سهمیه کارتهای سوخت را میخواهیم بسوزانیم، در بسیاری از کارتها ۵، ۶ هزار لیتر سوخت ذخیره شده بود. قاچاقچی این کارتها را خریداری میکرد و در هر روز و در ۳ نوبت میتوانست ۱۸۰ لیتر سوختگیری کند. سه دبه ۶۰ لیتری به راحتی و در هر جایگاهی سوختگیری میکردند. این بنزینها انباشت میشد و در نهایت وانتهایی میشد مملو از دبههای ۶۰ لیتری بنزین. در اینجا دیگر قاچاقچی نباید راننده را تطمیع میکرد و نه پلیس و ایست بازرسی وجود داشت. در همان محدوده مرز این کارها را انجام میدادند و مانعی هم وجود نداشت. بنابراین کارت سوخت مانعی برای قاچاق نبود، بلکه قاچاق را هم آسان کرد.
* پس گزارشهایی که از کاهش قاچاق منتشر میشد، چه بود؟
ببینید، اصلیترین عامل کاهش قاچاق قیمت است. زمانی که کارت سوخت اجرایی شد، قیمت بنزین ۱۰۰ تومان بود، اما قیمت بنزین یکدفعه به ۴۰۰ تومان افزایش یافت. بعد از ۴۰۰ تومان به ۷۰۰ تومان افزایش یافت. بعد هم بنزین هزار تومان شد. زمانی که الان قیمت بنزین در پاکستان ۱۰۵۰تومان است، برای قاچاقچی صرف نمیکند که بنزین را از ما هزار تومان بخرد و در پاکستان ۱۰۵۰ تومان بفروشد.
من معتقد بودم روشهای بهتری وجود دارد. با طرحی که در دولت اصلاحات تصویب شده بود که قیمت سوخت ظرف ۵ سال به ۹۰ درصد فوب خلیجفارس برسد، به طور قطع جلوی همه این تخلفات گرفته میشد. یعنی اگر ما به صورت پلهای سالانه ۲۰ درصد قیمت سوخت را افزایش داده بودیم، در حال حاضر به رقم واقعی رسیده بودیم. این کار را کشورهای دیگر نیز انجام دادهاند. قیمت واقعی سوخت هم باعث صرفهجویی میشود و هم شرایط قاچاق آن گرفته خواهد شد. من خودم در مهاباد دیدم که با قاطر سوخت را قاچاق میکردند و به عراق میبردند، چون بنزین ارزان بود.
خوشبختانه امروز دولت با کارت سوخت مخالف است. سر و صداهایی هم که وجود دارد، به دو بحث برمیگردد. یک گروه میگویند اگر کارت سوخت باشد، اطلاعات مختلفی میتوانیم داشته باشیم؛ مثل اطلاعات خودرو و اطلاعات مصرف سوخت و… . من خیلی موافق این موضوع نیستم. در جلسهای که در هفتههای گذشته با شرکت پخش داشتم، این موضوع را به صراحت گفتم.
* چرا؟
به دلیل اینکه ما چه اطلاعاتی را میخواهیم که در حال حاضر نمیتوانند کسب کنند. از سوی دیگر، از طریق کارت سوخت، اطلاعات خودرو را نمیتوانند داشته باشند، چون کارت سوخت قابل انتقال به دیگری است. بنابراین اطلاعات را نمیتوان از این طریق بهدست آورد.
اگر هم اطلاعات مصرف سوخت را میخواهند، راه سادهتری وجود دارد. ما جایگاهداران دفاتر خاصی داریم و اطلاعات ورود و خروج مخازن وجود دارد. همه نواحی نیز روزانه آمار فروش جایگاهها را میگیرند. اطلاعات بار خارج شده از انبار نیز در انبارهاست. بنابراین اگر اطلاعات خروج بار از انبارها را بخواهند، انبارها اطلاعات را ثانیهای دارند. اطلاعات فروش را نیز همه نواحی روزانه دارند و اطلاعات ماهانه را هم میتوانیم به آنها بگوییم.
من در این خصوص البته پیشنهادی داشتم. گفتم شما بیایید مشابه کشورهای پیشرفته پوزهای داخل تلمبه را تبدیل به پوزهای بانکی کنید و کنار آن یک پرینتر کوچک بگذارید. فردی که مراجعه میکند، با کارت بانکی هم میتواند سوختگیری کند، هم اطلاعات سوخت وجود دارد و هم اطلاعات بانکی. این کار عملی است و نرمافزار آن نیز بسیار ساده است.
فواید این کار این است که چالش بین مراجعهکننده و پرسنل جایگاه کم میشود و حتی به صفر میرسد. همچنین مطلقا در این قضیه دیگر ادعا و شکایتی نیست که کارگری پول زیادی گرفته یا کم گرفته است. در آمریکا اگر آقای اوباما هم بخواهد بنزین بزند، خودش باید کارت بکشد، چون کارگری نیست که برای او بنزین بزند. این کار همچنین ایجاد امنیت در جامعه میکند، چون در حال حاضر محل انباشت پول در جایگاههاست. مهمترین مطلب هم این است که ما فرهنگ نگهداری اسکناس را نداریم. هر اسکناسی که چاپ میشود، برای ما حدود ۲۰ تومان هزینه میبرد. اصلیترین جایی هم این اسکناسها از بین میرود، جایگاههاست.
به نظر من بانکها آماده هستند که این سرمایهگذاری را انجام دهند.