اما حتی در بازار هم نمیتوانید مردها را با لباس محلیشان(شال و ستره و کلاه) پیدا کنید. قبلترها مردها هم برای عروسی و مراسم خاص لباس محلی میپوشیدند، اما این روزها حتی دامادها هم لباس محلی نمیپوشند. در بازار، تقریبا همه جا میشود ردپای زنان عشایر را پیدا کرد. اگر تابستان باشد، آنها بساط دوغ و کره و سرشیرشان را جلویشان پهن کردهاند و حاصل دسترنجشان را میفروشند و در فصل پشم چینی، ماشتههایشان (نوعی جاجیم نازک که نوعروسان لر رختخوابهای جهازشان را لای آن میپیچند و به خانه بخت میبرند) را روی دوششان انداختهاند و مشغول چانه زدن هستند.
کنار گندمزارهای طلایی وسیع، میتوان سبزی شالیزار را هم دید، با همان بوی گرم و شرجی شمالی و برنج بسیار خوش عطر و پختی هم از شالیزارهایشان عمل میآید. با این تفاوت که کشت و کار در لرستان، کار مردانهای است و زنانشان کمتر در مزرعهها مشغولند.