همانگونه که مطلع هستید پایتخت شدن تهران وارد ۲۳۰ سالگی شد، همان طهران که در دوران شاهعباسی یکی از دهکدههای شهرهای بزرگ به شمار میرفت و برای رسیدن به قزوین باید از روی بام خانهها میگذشتند،
اما تهرانیهای آن روزگار آنقدر شناخت از کار و زندگی داشتند که در همان خانههای زیرزمینی به کاشت و داشت و برداشت درحد مورد نیاز برسند، معروف است که بعضی از راهزنها که به مسافران و انبوه بارهای تجاریشان حمله میکردند و گاه خون کاروانیان را هم برای رسیدن به مال و اموالشان میریختند، باعث شدند تا مردم آن روز ده تهران برای در امان ماندن از تاخت و تاز آنان راههای زیرزمینی را بیازمایند و زندگی در زیرزمینها را تجربه کنند. اما سرسبز بودن دامنهها و نزدیکی به کوه و دره و دشتهای سرسبز در بلندیهای این شهر توجه بسیاری از نزدیکان به دربار را به خود جلب کرد و با رسیدن به دوران قاجار و عشق و خواستههای سلطان صاحبقران به باغ و دشت و درخت و در پس همه این موهبتهای طبیعی حضور انواع وحوش در صحرا و اطراف کوه که شاه و اطرافیانش را سرگرم میکرد باعث بالا آوردن مردم تهران از زیرزمینها شد و چون «دوستعلی خان ممیر» در بخشهای مختلف شهری از باغ فردوسی شمیران و زعفرانیه گرفته تا ورودی سبزهمیدان و درنتیجه انتهای بازار و در جایی که آن روزها میدان اعدام نام داشت، نسبت به ساخت کاخهای بزرگ و اقامتگاههای مختلف شاهی اقدام کرد که درنتیجه مردم تهران هم بین این کاخها زندگی در مناطق مسکونی را آغاز کردند تا جایی که زرنگترها با برداشتن زمین بیشتر و خرید حجرههای بزرگ در اطراف چهارسوق پول و درآمدها را بین مردم رایج کرده و زندگی شهری جدیدی را در جایی که پایتخت ایران نامیده شد به وجود آوردند. از همان زمان هم به همت معماران کارکشته آن زمان طرح شهری از جنوب به شمال ریخته شد که بعدها یکی از مهمترین خیابانهای بلند شهری که کار تجارت را روبهراه کرد و به خیلیها یادآوری کرد که اقتصاد و پول و درآمد فقط در بازار نیست، میتوان خیابانهایی ساخت که به بازارچهها پیوند بخورد و هر بازارچه بازاری باشد برای دستیابی به اقتصاد خرد و کلان.