وقتی صحبت استقراض میشود، دو مساله پیش روی ما قرار میگیرد. اول وجود نقدینگی است و دیگری مساله ریسک است. از نظر وجود نقدینگی در دنیا، مشکلی ندارد و نقدینگی فوقالعاده زیادی در دنیا وجود دارد. هیچ کدام از اقتصادهای موجود در امریکا و اروپا، مشکل نقدینگی ندارند؛ اما مشکل اصلی، زیاد بودن ریسک است. چه در خود آن ممالک، چه در فضای بینالمللی. در ایران اما برای دریافت وامهای خارجی، شفافیت داخلی وجود ندارد. از این رو، خارجیها منتظر ببینند که این شفافیت چه وقت به وجود میآید. یعنی نمیتوانند بگویند حاضریم قرض دهیم اما به جای ۱۰درصد از شما ۱۵درصد سود میگیریم. یعنی نبود شفافیت و ریسکی که وجود دارد اینقدر بالا است که نمیتوانند نرخی رویش بگذارند، در نتیجه میگویند قرض نمیدهیم. مساله این است که باید بتوانیم وضع اقتصاد مملکت و وضع اقتصادی شرکتهای خود را به صورت شفاف ارائه کنیم. در امریکا اطلاعات درباره ایران بسیار کم است، در اروپا اطلاعات بیشتری درباره ایران وجود دارد. برای همین هست که رغبت به معامله با ایران در اروپا بیشتر از امریکاست. از اینرو، باید ظرفیتها و عملیاتی را که داریم در شرکتها و فضای اقتصاد کشور انجام میدهیم به امریکا و سایر کشورهای غربی ارائه کنیم. مساله این نیست که از خارج وام بگیریم تا سرمایهگذاری خود را پیش ببریم. مساله این است که کاری کنیم شرکتهای خارجی با ما شریک شوند. این مساله مهم است، برای اینکه شراکت به شرکتهای خارجی اجازه میدهد که حاکمیت شرکتی هم داشته باشند. وقتی سرمایهگذار میخواهد در شرکتهای خیلی کوچک سرمایهگذاری کند، نمیگوید که این ۱۰۰میلیون دلار را بگیر و برو کار کن، چون نمیداند که آیا مدیریت و کنترل لازم در این شرکت کوچک اعمال میشود یا نه؟ از این رو، سرمایهگذار برای اعمال مدیریت و کنترل حرفهیی خود به شرکت وامگیرنده میگوید، این پول را به شما میدهیم اما با هم شریک میشویم و سرمایه را مدیریت میکنیم. باید دنبال این نوع شراکت باشیم. باید به طرفهای خارجی بگوییم اقتصادی با ظرفیت فوقالعاده زیاد داریم و از شما شراکت میخواهیم. هم ریسک و هم سودآوری را با ما شریک شوید. به نظر من این رویکرد باید هم از سوی شرکتها و هم از سوی بانکها و هم از سوی دولت دنبال شود. با این رویکرد اگر وارد شویم، فرصت پیروزی برای ما بیشتر میشود. اگر بتوانیم چند مساله را حل کنیم از جمله اینکه بتوانیم نحوه مدیریت شراکت، نحوه سهیم شدن ریسک، نحوه مشارکت در سود را حل کنیم، خارجیها برای سرمایهگذاری وارد اقتصاد و شرکتهای ما خواهند شد، البته ریسک آنها هم کم خواهد بود. چرا که هیچ اوراق مشتقهیی نمیتواند به اندازه مشارکت ریسک را کم کند.
اقتصاد ایران همواره با رکود تورمی دست به گریبان بوده است. در دوره دولت جدید، تمام تلاش این بود که تورم به هر قیمتی مهار شود. اگر تورم مهار شود، از آن طرف رکود بهشدت افزایش مییابد. مگر اینکه بهای تمام شده کالا پایین بیاید. این مساله هم به سرمایهگذاری خارجی وابسته است، اگر سرمایه خارجی وارد شود، قیمت تمام شده محصول کاهش مییابد. به نظر میرسد، دولت همین استراتژی را دارد که از آن طرف تورم را کاهش دهد و همزمان سرمایه خارجی را وارد کند و فضا را متعادل کند. اما این سیاست به صورت عملی و واقعی محقق نشده است و پیشبینی هم میشود تا نیمه اول سال ۱۳۹۶ هم هیچ اتفاقی در این زمینه نیفتد. موانعی برای تحقق سرمایهگذاری خارجی وجود دارد. از جمله این موانع نظام گزارشگری مالی شرکتها است که با نظام بینالمللی تطابق ندارد. یا اینکه موسسات حسابرسی در ایران مورد تایید سیستم بینالمللی نیستند. به نظر شما با این محدودیتها، راهکار چیست؟ آیا باید این زیرساختها آماده شود یا راهکار دیگری وجود دارد؟