تقاضا برای محصول شرکتها آنقدر داغ بود که بین قیمت بازار و قیمت مصوب فروش فاصله بیش از ۱۰۰ درصدی وجود داشت، متقاضیان باید برای تحویل سیمان در صف تقاضا میماندند و اخبار و شایعات مربوط به توافق سیمانیها با دولت برای افزایش نرخ فروش از مهمترین محرکهای نوسان سهام بود. اینک، کمی بیش از یک دهه بعد از آن روزها، نه خبری از ارزشهای بازار میلیارد دلاری هست و نه کسی در صف خرید سیمان مانده و نه حتی خبرهای رسمی تصویب افزایش نرخ سیمان از سوی دولت باعث روند مثبت پایدار سهام شرکتهای به غایت خاکستری این صنعت میشود.
واقعیت این است که داغی بیش از حد آن روزها درنهایت کار دست این صنعت داد و ایجاد ظرفیت تولید بیش از سه برابر در ۱۰ سال، عملا منجر به اشباع بازار و حذف صرفه اقتصادی از احداث کارخانه سیمان شد. بر اساس آخرین آمار رسمی، در ۱۱ ماه سال گذشته، تولید سیمان به کمتر از ۵۰ میلیون تن سقوط کرده که نسبت به روزهای اوج این صنعت در اوایل دهه ۹۰ بیش از ۲۰ درصد کاهش نشان میدهد.
همچنین انتظار میرود ظرفیت خالی صنعت سیمان در سال گذشته برای نخستین بار به حدود ۳۰ درصد برسد. نگاهی به شاخص صنعت سیمان در بورس تهران هم گویای کاهش بیش از ۳۰ درصدی از اوج خود در سه و نیم سال گذشته است. آنچه از این مطالعه تاریخی میتوان آموخت این است که نسبتهای قیمت بر درآمد بالا (P/ E) در شرکتهای صنعتی در شرایط دارا بودن مزیت رقابتی تنها در کوتاهمدت قابل دوام هستند و با عنایت به پیشرفت تکنولوژی وسرعت توسعه طرحهای جدید معمولا نمیتوان به پایداری ارزشهای ناشی از انحصار و انعکاس آن در سهام مربوطه در افق بلندمدت امیدوار بود.
آنچه به «رالی ترامپ» در بازارهای جهانی شهره شده بود در حال محو شدن است. به این معنا قیمتهای سهام و بسیاری از فلزات و مواد معدنی با رنگ باختن امیدها نسبت به تحولات اقتصادی وعده داده شده از سوی رئیسجمهوری جدید آمریکا در حال اصلاح و حرکت به سطوح قیمتی پیش از انتخابات نوامبر گذشته هستند. در بازار مواد خام، شاخص قیمت فلزات اساسی در هفته گذشته بیشترین افت خود را از ابتدای سال میلادی داشته است. قیمت سنگآهن با افت بیش از ۲۰ درصدی از اوج اخیر به ۶۵ دلار در هر تن رسیده است. قیمت روی در بین فلزات اساسی بالاترین افت امسال را ثبت کرده و از اوج اخیر بیش از ۱۰ درصد فاصله گرفته است. قیمت مس و فولاد هم افتان و خیزان روبه پایین میروند.
در این میان، هشدار برخی کارشناسان نسبت به احتمال ضعف تقاضا از سوی چین در فصول آتی بر تردیدها افزوده است. به این ترتیب میتوان گفت فضای نزولی چه به لحاظ روانی و چه به لحاظ بنیادی به نحو تدریجی در بازارهای جهانی در حال شکلگیری است. این مساله با توجه به کالا محور بودن شرکتهای بزرگ بورسی برای سرمایهگذاران داخلی هم حائز اهمیت است و به نظر میرسد در صورت تشدید افت قیمتها از سطوح جاری، باید منتظر انعکاس روند منفی مزبور در روند سودآوری و قیمت سهام شرکتهای مرتبط در بورس تهران بود.