به مثال زیر توجه کنید:
یک زوج برای ماهیگیری به شمال کشور مسافرت میکنند. آنها مقداری ماهی قزلآلا میگیرند و بستهبندی میکنند و از طریق هواپیما به منزلشان میفرستند. در نقل و انتقال بسته مفقود میشود. آنها از هواپیمایی ۳۰۰۰۰۰ ریال خسارت دریافت میکنند. پس از دریافت این پول آن زوج به یک رستوران مجلل میروند و برای یک وعده شام ۲۲۵۰۰۰ ریال از این پول را خرج میکنند. در حالی که آنها قبلاً هرگز این مبلغ را برای شام در یک رستوران خرج نمیکردند. یک توصیف برای این رفتار این است که خرج کردن مبلغ زیادی از پولی که خارج از درآمدشان نصیب آنها شده یک تعمیم افراطی است (با وجود احساس رضایت کامل در افراد) معمولاً افراد پولهای بادآورده را در مصرفهای مجلل خرج میکنند. در حالی که ممکن است افراد هرگز از محل درآمدهای جاریشان چنین مصرفهایی انجام ندهند. حال اگر این زوج به جای رفتن به رستوران یک کت به مبلغ ۲۲۵۰۰۰ ریال از محل خسارت دریافت شده خریداری میکردند، تاثیر تعمیم افراطی حساب ذهنی ممکن است نقصان یابد.
رفتارشناسی مالی (Behavioral Finance): شاخه ای از علم فاینانس است که به بررسی رفتار بازارهای مالی با رویکرد روان شناسانه می پردازد. در این سلسله نوشتار ۱۰ قسمتی با بررسی الگوهای رفتاری سرمایه گذاران و ارائه نمونه های عینی، تصویر روشن تری از نحوه تصمیم گیری سرمایه گذاران در شرایط متفاوت و به تبع آن رفتارشناسی بازارهای مالی خدمت خوانندگان محترم ارائه می شود. در این مطلب، موضوع «حسابداری ذهنی» مورد بحث قرار می گیرد.
فرض کنید شما هزار سهم شرکت «الف» را به قیمت هر سهم ۱۰۰۰ ریال خریداری کرده اید. پس از خرید، قیمت سهم رو به کاهش می گذارد و تا سطح ۷۵۰ ریال افت می کند.
اما شما با توجه به اینکه به تحلیل خود اعتقاد دارید، هزار سهم دیگر در این قیمت خریداری می کنید. مدتی بعد قیمت سهم به ۸۵۰ ریال افزایش می یابد.
در چنین شرایطی برای خرید یا فروش سهم خود کدام یک از تصمیمات زیر را اتخاذ می کنید؟
۱- هزار سهمی را که به قیمت ۷۵۰ ریال خریده اید، می فروشید و ۱۰۰ ریال سود به ازای آن شناسایی می کنید. اما هزار سهم خریداری شده به قیمت ۱۰۰۰ ریال را تا زمانی که به آن قیمت برسد نگاه می دارید.
۲- هزار سهم خریداری شده به قیمت ۱۰۰۰ ریال را می فروشید و سهام ارزان تر را نگهداری می کنید.
نتایج بررسی ها نشان می دهد که افراد معمولادر برخورد اولیه با این مساله، گزینه اول را عاقلانه تر می پندارند و از آن احساس رضایت بیشتری می کنند.
اما واقعیت این است که هزار سهم خریداری شده در مرحله اول یا دوم از نظر ماهیت هیچ تفاوت یا مزیتی نسبت به یکدیگر ندارند. در حقیقت در اینجا تنها قیمت میانگین خرید (۸۷۵ ریال به ازای هر سهم) اهمیت دارد و واگذاری هزار سهم اول یا دوم از نظر سود و زیان هیچ گونه تفاوتی برای سرمایه گذار ایجاد نمی کند.
در این مثال، نظر علم فاینانس کاملامتفاوت است و براساس آن تصمیم فروش سهام تنها باید بر اساس مقایسه ارزش ذاتی و قیمت فعلی اتخاذ شود و قیمت خرید، هیچ گونه تاثیری بر تصمیم فروش سهم ندارد. این در حالی است که تحقیقات رفتار شناسی مالی نشان داده است که سهامداران در برابر فروش سهام به قیمت کمتر از بهای خرید خود مقاومت زیادی دارند و در حقیقت، نقطه مرجع ذهنی آنها قیمت خرید سهم است.
فاینانس رفتاری نظایر این پدیده را تحت عنوان «حسابداری ذهنی» (Mental Accounting) تعریف می کند. براساس این ویژگی، سرمایه گذاران به جای در نظر گرفتن تغییرات مجموع ارزش دارایی خود، آن را به اجزای مختلف یا اصطلاحاَ حساب های ذهنی (Mental Accounts) جداگانه تقسیم و به طور مجزا بررسی می کنند. بدین معنا که اشخاص عمدتا دارایی ها و درآمدهای خود را در دو حساب ذهنی جداگانه منظور می کنند و بین حساب درآمدی (Income Account) و حساب ثروت (Wealth Account) تمایز قائل می شوند.