انواع ریسک
در مطالب گفته شده باید به یاد داشته باشیم که دو نوع ریسک برای واحدهای صنعتی قابل تصور است؛ نخست ریسکی که مدیر صنعتی برای رسیدن به موفقیت بیشتر به جان میخرد
یعنی ریسک استراتژیک؛ به عنوان نمونه مدیر واحد تولیدی لوازم خانگی تمامی منابع انسانی خود را مورد پالایش قرار میدهد و قدیمیها را اخراج و افراد جدید و جوان جایگزین میکند یا قرارداد کلان با یک شریک خارجی میبندد. دوم ریسک عملیاتی که در مرحله اجرا و کار رخ میدهد و موجب به سرانجام نرسیدن اهداف از پیش تعیینشده میشود. از این لحاظ مدیران در تمامی سازمانها با ریسک سروکار دارند اما متاسفانه ریسک به طور معمول در ابعاد سوداگرانه و استراتژیک معنی میشود.
مدیریت ریسک در شرایط بیثباتی اقتصاد
همیشه سخن گفتن علمی از کارکرد محتواهای مدیریتی جذاب است اما باید بدانیم در مقام عمل شاید مدیران صنعتی یا تمایلی به آشنایی به این مفاهیم نداشته باشند یا نقش تجربه را در هماهنگسازی شرایط بیشتر دخیل بدانند. حتی ممکن است برخی از مدیران صنعتی نقش مدیریت ریسک را کمتر برای خود قائل شوند و بگویند: آنچنان فضای اقتصادی بر عملکرد واحدهای صنعتی چیره شده که کمتر مدیری برای خود و به تمام قد، مدیر ریسک است. محمدرضا مددی، تولیدکننده پیچ و مهره درباره بکارگیری فرآیند مدیریت ریسک در کارخانه خود به صمت گفت: «برنامهریزی سود و فایده توسط مدیر باید در اولویت قرار گیرد به عنوان نمونه در کنار پیشبینی هزینههای زمین کارخانه، سرمایه در گردش، هزینه کارگران و تورم اقتصادی، خطرهای احتمالی را هم باید پیشبینی کرد. گرچه زمانی که قیمت دلار از ۹۲۰ تومان به ۴۰۰۰ تومان رسید در عمل پیشبینی بحرانها و خطرهای احتمالی سخت شد. به عبارتی آنچنان نوسانات اقتصادی بر پیکره عملکرد مدیریتی ما غالب شد که به جرات میتوانم بگویم شناسایی خطرات احتمالی به راحتی ممکن نبود. »دیدگاه دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشد و مدیریت ریسک را در فضایی قابل پیادهسازی بداند که از نوسانات اقتصادی مصون باشد. به عبارتی سیستم مدیریتی وجود داشته باشد که در مقابل فناوریهای نوین، چالشهای نرخ ارز و نوسانات پیاپی اقتصادی در حاشیه امن قرار گیرد. فرهاد رهنما، تولیدکننده لوازم خانگی به صمت گفت: «باید نسبت به مدیریت ریسک برخورد علمی و معقولانهای انجام شود. به عبارتی باید پیشبینی خطرهای احتمالی را مدیران صنعتی داشته باشند اما اینکه بگوییم یک کارخانه باسابقه در اثر نداشتن مدیریت ریسک ورشکسته میشود، اشتباه است. برای نمونه کارخانه «ارج» در اثر نداشتن مدیریت ریسک منحل نشد بلکه مدیران ناکارآمد دولتی عامل این اتفاق شدهاند در حالی که این کارخانه نوآورترین و پیشروترین کارخانه بوده است. »نکته مهم این است که ریسک و بحران در هر سازمانی امکانپذیر است اما مهمتر اینکه برخی مواقع آنچنان اتفاقات غیرقابل پیشبینی میشود که دست تجربه باید به کمک مدیران بیاید. از این رو مدیران باتجربه و آشنا به بازار بهتر میتوانند مدیریت ریسک کنند. نکته مهم دیگر اینکه حتی تجربه مدیریتی نیز گاهی از قوانین جاری و نوسانات اقتصادی جا میماند. آنوقت است که مدیران صنعتی باید بتوانند ریسک خود را تضمین کنند یعنی همیشه راهحلهای احتمالی برای فرار از ریسکهای بعدی و ورشکستگی پیدا کنند. این نکته کار مدیران نوآور و آیندهنگر است.