همسر شهید حمید باکری، از نمایندگان آذریزبان مجلس خواست به صادق محصولی گزینه پیشنهادی محمود احمدینژاد برای تصدی وزارت کشور رأی اعتماد ندهند. فاطمه امیرانی آن زمان گفت: «عملکرد خودخواهانه و نپذیرفتنی صادق محصولی در دوران فرمانداریاش در ارومیه سبب شد شهیدان مهدی و حمید باکری از ارومیه فرار کنند. ما باید از تغییر و تجدید نظر آدمها در رفتارشان استقبال کنیم؛ اما آنچه برای ما مشهود شد این بود که این آدمها و این تیم تغییر چندانی نکردهاند». همسر شهید باکری گفته بود: «نامهای مفصل به نمایندگان مجلس که حاوی عملکردهای محصولی در سالهای ابتدای انقلاب است نوشتهام که بهزودی در اختیار آنها قرار خواهد گرفت».حمید باکری، جانشین فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا بود که سال ۶۲ شهید شد. مهدی باکری هم فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا بود، او یکسال بعد از برادرش حمید، در عملیات بدر در سال ۶۳ شهید و پیکرش در دجله ناپدید شد.
فاطمه چهلامیرانی: خانه پر از یادگاران او
عمهزهرا سرطان ریه داشت و در ۶۷سالگی درگذشت؛ سالها با سرطان دست به گریبان بود. هیچ وقت فکر نکردم خواهرشوهر من بوده است، همیشه در کنارم بود، در هر کاری و هر مشکلی او حضور داشت. همه مراسمهای شهادت حمید و مهدی در خانه او برگزار شد. خانه من پر از هدایای عمهزهراست. شاید ما از نظر فکری همسو نبودیم، شاید من را قبول نداشت؛ اما رابطه ما بسیار دوستانه و پابرجا بود.
آسیه باکری: عمه زهرای صبور
بارزترین ویژگی عمهزهرا، صبر او بود؛ اینهمه مصیبت بر سر ایشان آمده بود؛ مادرشان تقریبا در زمان نوجوانی ایشان فوت کردند، عموی بزرگم قبل انقلاب اعدام شد و عموی دوم حبس ابد گرفته بود که مجبور بودند از تهران ماهی یکبار برای ملاقات به زندان شیراز بروند، اوایل انقلاب پدربزرگم فوت میکند بعد هم شهادت پدر و عمویم به فاصله کمی رخ میدهد؛ اما باوجود همه اینها خیلی انرژی مثبت داشت.