برای افرادی که در چین تازه شروع به فعالیت اقتصادی میکنند، رقابت وجود دارد و خوب هم هست. شهرهای عمده این کشور (از جمله شانگهای، گوانجو، تیانجین و شیامن)، هنوز رقابت شدیدی با هم دارند و موج تازهای از شرکتهای تکنولوژیک نوآور(همچون هوآوی، تنسنت و علیبابا) در تلاشند تا بازارهای جدیدی در بخش کالاها، خدمات، استعدادها، سرمایه و دانش را افتتاح کنند. حزب کمونیست حاکم چین همه تلاش خود را وقف ایجاد یک اقتصاد کارآمدتر و خدماتمحور کرده است که بر پایه بازار و حاکمیت قانون کار کند. بهعنوان مثال دولت تلاش کرده است تا با تسهیل شرایط ورود سرمایهگذاران خارجی و داخلی، دسترسی به بازارها را آسانتر کند. دولت چین همچنین حقوق مالکیت مربوط به زمین، نیروی کار، سرمایه و دانش را تقویت کرده است و در عین حال با پیشرفتهای تکنولوژیهای دیجیتال و روباتها، هزینه مبادلات چین بهشدت کاهش یافته است. در شرایطی که دولت چین اصلاحات کافی برای بنگاههای دولتی اعمال نکرده است، به عمد اجازه داده است تا غولهای تکنولوژیک جدید که عمدتا از بخش خصوصی هستند با بانکها و نهادهای مالی دولتی به رقابت بپردازند.
هیچکس نمیتواند تصور کند که دولت چین تا چه حد برای مقابله با فساد از جمله در بخش نظامی، بخش مالی و حتی بالاترین سطوح خود حزب، عزم خود را جزم کرده است. با افزودن واحد پول چین به سبد ارزهای صندوق بینالمللی پول، حرکت چین به سمت یک اقتصاد بازار محور شدت مییابد. این رویکرد دولت چین در تابستان گذشته تشدید شد، یعنی زمانی که بهرغم نوسانات بازار، حزب کمونیست اجازه داد تا بازار یک نقش قاطع را در تخصیص منابع ایفا کند. هیچ نشانهای نمیتواند از این واضحتر نشان دهد که چین به شدت قصد دارد نظام باورها و الگوهای ذهنی خود را تغییر دهد تا به وضعیت کشورهای پردرآمد برسد. علاوه بر این رهبران چین باید هر تضاد بین آنچه را که میتوانند به مردم ارائه کنند با آنچه را که مصرفکنندگان تقاضا میکنند،