برای تقویت نیروی انسانی در بدنه تشکلها چه اقداماتی باید انجام داد؟
متاسفانه در ساختار نظام اقتصادی ایران ما به سرمایهیی همچون نیروی انسانی بیتوجه هستیم. درحقیقت ایرانیها سرمایهشان را ماشینآلات، زمین، محصول و… میدانند درحالی که در نظام ساختاری کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته مهمترین عامل سرمایه را نیروی انسانی میدانند و به راحتی نیز از موضوعی همچون نیروی انسانی نمیگذرند. به هرحال ما در نظام صنعتیمان خواه ناخواه به سرمایهیی همچون نیروی انسانی نیازمندیم و بنابراین از این سرمایه در حین فعالیتمان استفاده میکنیم و به او درباره فعالیتهایی که باید انجام دهد آموزشهایی را ارائه میدهیم، بنابراین ما بخشی از زمان و هزینه را صرف نیروی انسانی میکنیم. اما در برخی موارد ما شاهد این هستیم که به آسانی هرچه تمامتر ما با برخی اقدامات نسنجیده یا غیراصولی و غیرکارشناسی شده این سرمایه را از دست میدهیم. به عقیده بنده از دست دادن یک نیروی انسانی یعنی تمام شدن تمام تجربیاتی که ما در اختیار آن فرد قرار دادیم. متاسفانه ما بزرگترین معضلی که در ارتباط با استخدام نیروی انسانی در بخش خصوصی با آن مواجه هستیم، این است که یک دید مدرنی در این باره وجود دارد و آن این است که نیروی انسانی ما باید تحصیلکرده باشد. متاسفانه دانشجویان فارغالتحصیل ما هیچ اقدام کاربردی و عملیاتی را بلد نیستند. یک زمانی در دبیرستانهای ما طرحی همچون طرح کاد وجود داشت که هیچگاه عملیاتی نشد. به عقیده بنده نیروی انسانی ما علاوه بر دانش نیاز به تجربه، تخصص دارد، این موضوع درحالی است که در نسل امروز ما شاهد وجود دانش هستیم اما این افراد از تجربه و تخصص لازم برخوردار نیستند.
براساس تعریفهای بینالمللی تشکلها باید از عملکرد دولتمردان نقد کارشناسی انجام دهند و به ارائه راهکارها اقدام کنند. در واقع نقد از عملکرد دولت وظیفه اصلی تشکلها یاد میشود. تشکلهای صنعتی چقدر توانستهاند به وظیفه ذاتی خودشان عمل کنند؟
همانطور که در سوال مطرح کردید تشکلها در تمام دنیا به اقدامات کارشناسی شده همچون نقد از عملکرد دولت میپردازند. اما ما در کشور با دو مشکل مواجه هستیم و آن این است که ۸۰درصد اقتصاد ما دولتی است و اگر قرار باشد از عملکرد دولت در بخش اقتصادی نقدی انجام شود، این نقد به عنوان یک نقد سیاسی قلمداد میشود پس نقد در بخشهای اقتصادی خود به خود رنگ و لعاب سیاسی به خود میگیرد. دو اینکه در ساختار تشکلی ما تعاملی به نام تعامل تشکل گرایانه وجود ندارد. یک نهاد تشکلی امروز میگوید تعرفه گمرک را افزایش دهیم و بار دیگر در ارتباط با این نوع اظهارنظرها تشکل دیگری میگوید تعرفهها را کاهش دهیم. درباره موضوع صادرات و واردات نیز ما با چنین معضلاتی مواجه هستیم. یک نهاد تشکلی میگوید: دولت از صادرات حمایت کند و دیگری میگوید باید از واردات حمایت شود. موضوع اینجاست قبل از اینکه تشکلی عملکرد دولت را نقد کند باید عملکرد خودش را مورد نقد قراردهد. باید گفت که متاسفانه تشکلها زبان یکپارچه و مشترکی برای بیان نظرات ندارند.