دو استدلال مخرب
این پژوهش با توجه به تغییرات حجم و نقدینگی در سالهای اخیر، به نقد دو استدلال میپردازد. در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ که تورم مرتب کاهش یافته است، حجم نقدینگی و شبهپول رشد بالایی داشته، در حالی که حجم پول رشد به مراتب بسیار پایینتری داشته است. واکنش به این پدیده به دو صورت بوده است: برخی رشد حجم نقدینگی را بهعنوان تهدیدی برای ثبات قیمتها در آینده برشمردهاند؛ بنابراین خواستار اعمال سیاستهای انقباضی با هدف محدود شدن رشد نقدینگی هستند. برخی دیگر بهطور کلی رابطه میان کلهای پولی و تورم را زیرسوال بردهاند. هر دوی این استدلالها برای بخشهای واقعی و پولی اقتصاد مخرب خواهند بود. محدود کردن رشد حجم نقدینگی که به محدود کردن سپردههای سرمایهگذاری منجر شود، انگیزه پسانداز را در اقتصاد سرکوب میکند؛ همچنین بیارتباط دانستن تورم و کلهای پولی چارچوب سیاستگذاری پولی را ناکارآمد میسازد؛ بنابراین لازم است بانک مرکزی حجم نقدینگی را از تحلیلهای خود کنار بگذارد و تا محاسبه سنجش کاملی از عرضه پول، حجم پول را جایگزین آن کند.