- مخالفان سرمایه گذاری خارجی
اما از سوی دیگر دسته از افراد قرار دارند که سرمایه گذاری خارجی را موجب افزایش قیمتها و ایجاد انحصار دانسته و بر خلاف نظریات ذکر شده این نوع سرمایه گذاری را در بلند مدت به ضرر پس انداز و در نتیجه سرمایه بیان می نمایند.
این افراد معتقدند سرمایه گذاری خارجی با وجود تامین سرمایه در بلند مدت با ایجاد حالت انحصاری وممانعت از رقابت عملا موجب کاهش پس انداز و سرمایه گذاری در کشور در حال توسعه می شود؛ زیرابخش اعظم سود حاصل از سرمایه گذاری خارجی به جای سرمایه گذاری مجددازکشورخارج میشود. بعلاوه، درآمد این سرمایه گذاریها عاید گروههایی می شود که میل به پس انداز کمتری دارند و سرمایه گذاریهای خارجی به جای افزایش سرمایه گذاری موجب نقصان آن و با افزایش تقاضا موجب افزایش قیمتها می شود.
مخالفان سرمایه گذاران خارجی معتقدند که سرمایه گذاری خارجی باعث حضور و نفوذ بیشتر خارجیان بر اقتصاد کشور می شود و منابع ملی را تاراج و به سود خود مصادره می کند. آنها هم چنین معتقدند که ورود سرمایه گذاران خارجی بازار رقابت را نابرابر می سازد، حالت انحصاری ایجاد می کند و بالاخره جامعه را به مصرف بیهوده عادت می دهد.
در رابطه با بهبود وضع ارزی نظر مخالفان آن است که این وضعیت موقتی است و در درازمدت حالت معکوس به خود می گیرد.
، دو قطبی شدن اقتصاد دلیل دیگر مخالفان با سرمایه گذاری خارجی است . به این معنی که این سرمایه گذاریها باعث می شود تعداد محدودی از شاغلان در بخشهای مدرن اقتصاد مشغول شده و ازدریافت های نسبتا خوبی نیز برخوردار شوند،در نتیجه اختلاف میان دریافتی آنان با سایر شاغلان شدت مییابد.
مخالفان همچنین معتقدند که در اثر سرمایه گذاری خارجی منابع محدود ازاحتیاجات اساسی به سمت تولید محصولات لوکس و مدرن که تنها نیاز گروه خاصی را برطرف می کند، منحرف می شوند و چون گرایش این سرمایهگذاریها به سمت مناطق شهری است ، فاصله شهری و روستایی در این شکل افزایش می یابد.
این ها معتقدند سرمایه گذاری خارجی الگوی مصرف را تغییر داده وجامعه را به سوی مصارفی سوق می دهد که ریشه در تولید درونی ندارند . ضمن آ نکه تکنولوژی بکار رفته نیز از نوع تکنولوژی سرمایه طلب است و برای اشتغال در کشورهای در حال توسعه که مشکل اصلی این کشورهاست، اهمیتی قائل نمی شود.
تجربه و ارقام و اعدادی که دردست است، ضعف این استدلال را بخوبی نشان می دهد. چرا که اگر کشوری هوشیارانه و با خرد و عقل در زمینه سرمایه گذاری خارجی عمل کند و مصلحتها را درست تشخیص دهد،بخوبی خواهد توانست سرمایه ها را به سویی حرکت دهد که آینده کشور را تضمین کند.● نگاه کلی به سرمایه گذاری خارجی و منافع حاصل ازآن
برخی مطالعات نشان داده اند که سرمایه گذاریهای خارجی مخصوصا از طریق شرکتهای فراملیتی موجب میشوند تا تولید کنندگان کارآمد جانشین تولید کنندگان ناکارآمد شوند .
تجربه نشاندهنده این مسئله است، در کشورهایی که در راه تجارت وسرمایه گذاری درآنها،موانع به خصوصی وجود نداشته و محیط اقتصادی برای فعالیتهای بخش خصوصی (اعم از داخلی و خارجی) مساعد بوده است ، شرکتهای فراملی آثار مثبتی بر تخصیص منابع داشته اند .
از طرف دیگر سرمایه گذاری خارجی می تواند باعث ایجاد سرمایه و هدایت آن به سمت واحدهای فعال و مولد شده و سبب افزایش تولید و کنترل تورم گردد.
سرمایه گذاریهای خارجی دارای اثرات متعددی براشتغال وتوسعه نیروی انسانی نیز می باشد. و بهمین علت باید طرحهای پیشنهادی این شرکتها توسط دولت با شکلی دقیقتر بررسی شوند.
در واقع اگر در یک کشور در حال رشد، بیکاری عمدتا علت ساختاری داشته باشد و هیچ منبع سرمایهگذاری نیز موجود نباشد، در این صورت سرمایه گذاریهای خارجی به افزایش اشتغال منجر خواهند شد.
از سوی دیگر، چنانچه سرمایه گذاری خارجی جانشین سرمایه گذاری داخلی باشد،اثر اشتغال آن ناچیز و حتی منفی است.
شواهد تجربی نشاندهنده گرایش شرکتهای فراملی به تکنولوژیهای سرمایه برهستند.از طرف دیگر، شرکتهای فراملی به واسطه پیوندهایی که با صنایع بالا دست یا پایین دست دارند و از طریق اثرات مثبت یا منفی که بر میزان استخدام رقیب می گذارند، میتوانند بطور غیر مستقیم برامراشتغال تاثیر داشته باشد .
سرمایه گذاری خارجی نقدینگی بازارهای سرمایه محلی را افزایش می دهد و می تواند به دو صورت مستقیم وغیر مستقیم به افزایش نقدینگی بازار کمک می کند. با حضور سرمایه گذاران خارجی، پول اضافی وارد بازار سرمایه میشود و در نتیجه حجم معاملات بازار افزایش می یابد.