————————–
کدام نامزد برای اعراب بهتر است
این پرسشی است که بارها در جهان عرب تکرار شده؛ میگویند کدامیک از نامزدهای انتخابات آمریکا از نظر کشورهای عربی لیاقت و صلاحیت بیشتری دارد و میتواند مسائل منطقه را بهتر حلوفصل کند؟
بدون اینکه بخواهیم وارد شاخ و برگهای متعدد روند تصمیمگیریها در داخل آمریکا شویم، باید گفت مسئلهای در ایالات متحده آمریکا هست که آن را از هر دولت دیگری حتی در بین متحدان اروپاییاش متمایز میکند؛ این ویژگی خاص در مراکز فکر سیاسی یا همان (Tink Tanks) نهفته است که تاکنون درباره آنها و نفوذشان صدها کتاب نوشته شده؛ این اتاق فکرها در مجموع یک دولت غیررسمی و در سایه را تشکیل میدهند که بهصورت موازی با نهادهای رسمی فعالیت میکنند. این پدیدهای مختص آمریکاست و در یک صد سال گذشته اثر مهمی در برجستهکردن نقش آمریکا در کل جهان داشته است. گسترش این مراکز – که به تعبیری تا هزارو ۲۰۰ مرکز میرسد- بهصورت موازی با اوجگیری آمریکا و کسب رهبری در سطح جهانی همراه بوده است. اگر به پرسش نخست این مطلب برگردیم و بخواهیم سیاست رئیسجمهوری جدید آمریکا را بفهمیم، باید به این نکته توجه کنیم که اساسا در آمریکا رؤسای جمهوری اشراف کافی و عمیق بر مسائل سیاست خارجی ندارند؛ هرچند در دوران آنها دستاوردهای سیاسی و بینالمللی مهمی به دست آمده باشد، دلیلش هم آن است که آنها به کارشناسان خود بهویژه آنهایی که به این اتاق فکرها تعلق دارند، اعتماد میکنند. یکی از این رؤسای جمهور «هری ترومن» بود که اطلاعی از سیاست خارجی نداشت، او، این نقص خود را با مشتی کارشناس با تجربه که شناخت عمیقی از جهان داشتند، پر میکرد؛ یکی از آنها «جورج مارشال» بود که بعدها وزیر خارجه شد. دیگری « دین اچیسون» بود که به او ستون دیپلماسی جدید میگفتند؛ نخستین کسی که پیمان ناتو را بنیان گذاشت. آنان در دولت ترومن نیز کار میکردند؛ همین افراد بودند که طرح مارشال را ارائه داده یا در این زمینه نهادهای بینالمللی مهمی مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی را تأسیس کردند.