مسائل بانکی این روزها با پیچیدگیهای خاصی مواجه شده و برخی از صاحبنظران و مسوولان اقتصادی نسبت به بروز بحران در بانکها هشدار دادهاند. با توجه به اینکه شما علاوه بر مدیریت بر بزرگترین بانک کشور در دانشگاه نیز علم اقتصاد تدریس میکنید در شرایط فعلی اوضاع و احوال عرصه بانکی کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
مسائل بانکها به این علت با پیچیدگی و معما مواجه شده است که در حال حاضر کل اقتصاد ما به معما تبدیل شده است. متاسفانه سیاستهای متناقضی که در سالهای گذشته در زمینه مسائل مالی، پولی، تجاری و ارزی اتخاذ شد پیچیدگی جدی در عرصه اقتصاد کشور ایجاد کرد و هنوز هم تبعات و آثار مخرب این سیاستها با توجه به اینکه بر مبنای استراتژی واحدی نبودند ادامه دارد و حتی نسبت به گذشته با شدت بیشتری اثرات آنها نمایان شده است. بهعنوان مثال تعیین نرخ سود بانکی تا جایی پیش رفت که به یک معمای سخت و پیچیده تبدیل شد. اگرچه بر اساس تفاهمی که بانکها بر کاهش دودرصدی نرخ سود داشتند بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار نیز به این نتیجه رسیدند که در شرایط فعلی کاهش بیشتر از دو درصد امکانپذیر نیست و در نهایت نرخ سود سپرده ۲۰درصدی تصویب شد اما به نظر میرسد این معما با توجه به مشکلات و چالشهای متعددی که بانکها با آنها مواجهند تنها بر روی کاغذ حل شده است اما در عمل حلنشده باقی خواهد ماند. بنابراین معتقدم تا مادامی که اثرات سیاستهای متناقضی که در سالهای گذشته اتخاذ شده است در نظام بانکی کشور از بین نرود بر مشکلات عرصه بانکی و تنگنای اعتباری آنها افزوده خواهد شد.
یعنی علت اینکه در شرایط فعلی بانکها به تقاضاها پاسخ نمیدهند به همین مساله برمیگردد؟ البته برخی معتقدند که بانکها دچار انحصار چندجانبه شدهاند، این انتقاد را به نحوه عملکرد بانکها وارد میدانید؟
طبیعی است که بانکها با توجه به وجود مطالبات معوق سنگین و تسهیلات تکلیفی و عدم پرداخت بدهی کلان دولت، توان پرداخت تسهیلات سنگین به بخش اجرایی کشور چون صنعت، راه و شهرسازی و کشاورزی را نداشته باشند. برخی از مسوولان اجرایی کشور از بانکها گلایه میکنند چرا درخواستهای مورد نیازشان را پاسخ نمیدهند. این در حالی است که بانکها از عهده ایفای این تقاضاها برنمیآیند. بانکها مگر در حال حاضر چقدر منابع در اختیار دارند که بتوانند به این همه تقاضا که همچنان رو به رشد است پاسخ دهند. در سالهای گذشته تسهیلات تکلیفی که بر بانکهای بزرگ کشور تحمیل شد، باعث شد دولت بالغ بر ۸۰ هزار میلیارد تومان به بانکها بدهکار شود. یعنی اگر حجم سپردههای بانکها را که بالغ بر ۶۰۰ هزار میلیارد تومان است، در نظر بگیریم ۱۰ تا ۱۲ درصد منابع بانکی به علت بدهی دولت قفل شده است. از طرف دیگر در مقطعی شاهد بودیم که دولت بانکها را مجبور کرد تا تسهیلات زودبازده بپردازند که در حال حاضر از بالغ بر ۹۲ هزار میلیارد تومان مطالبات معوق بخش مهمی بابت پرداخت اینگونه تسهیلات در سیستم بانکی کشور ثبت شده است. در مجموع اگر مطالبات معوق را با بدهی دولت به بانکها جمع بزنیم در حدود ۲۵ درصد منابع بانکی قفل شده است و در این صورت چگونه انتظار داریم بانکها بتوانند به هریک از تقاضاها پاسخ دهند. بنابراین سیستم بانکی به ناچار مجبور است بخشی از تقاضاها را بدون پاسخ بگذارد. از طرف دیگر بازار سرمایه ما توان تامین مالی بیش از هفت درصد از اقتصاد کشور را ندارد و حالا سه درصد هم در شرایط تحریم، تامین مالی از طریق سرمایهگذاری خارجی در نظر بگیریم. یعنی ۱۰ درصد تامین مالی از طریق بازار سرمایه و سرمایهگذاریهای خارجی انجام میشود و ۹۰ درصد تامین مالی بر عهده بانکهاست. بنابراین اگر از این نظر گفته میشود بانکها انحصار دارند به نوعی این حرف صحیح است چراکه پول در اختیار بانکهاست و تامین مالی تنها از این طریق امکانپذیر است.