البته اگر صنایع بزرگ در کنار صنایع کوچک و متوسط مرتبط با خودشان قرار بگیرند و ایجاد شوند، میتوانند در خروج از رکود موثر واقع شوند. صنایع بزرگ، ارزبری و سرمایهبری بالایی دارند و لازم است با سرمایهگذاری خارجی آنها را توسعه دهیم و صنایع پاییندست و پیشین و پسین آنها را تقویت کنیم تا بتوانیم زمینههای خروج از رکود را با ایجاد رونق فراهم کنیم. برای مثال اگر صنعت خودروسازی را توسعه میدهیم، بهتر است قطعههای آن را نیز در داخل تولید کنیم، نه اینکه آن را از چین و کشورهای دیگر وارد کنیم.
چه راهکارهایی برای ایجاد اشتغالزایی پیشنهاد میدهید؟
یکی از مهمترین موانع کارآفرینی، افت فرهنگ کار و افت فرهنگ تولید در بین ایرانیها است. اگر هر فردی در هر مکانی که قرار دارد با سرمایه اندک، با دوست و خانواده خود کسبوکارهای کوچک هر چند با یک سود حداقلی راهاندازی کند، میتواند در ایجاد اشتغالزایی بسیار مفید واقع شود. مطمئن باشید تمامی کسانی که بنگاهدار و سرمایهدار بزرگ شدهاند از ابتداییترین کارها در همان زمینه شروع کردهاند. باید این فرهنگ و بینش را در مردم ایجاد کرد که میتوان از کارهای ساده شروع کرد. در سالهای گذشته بهخاطر حجم بالای فارغالتحصیلان انتظار مشاغل پشتمیزنشینی در آنها شکل گرفته که کمتر آنها را به سمت تولید و کارآفرینی سوق میدهد. باید فرهنگسازی کرده و فرهنگ کار و کارآفرینی ایجاد کنیم.
گروههای مختلف مانند فارغالتحصیلان یا زنان را چگونه میتوان به سمت کارآفرینی سوق داد؟
ما برای دو گروه برنامههای اشتغالزایی داریم که یکی گروه زنان و دیگری گروه جوانان است. درباره جوانان و فارغالتحصیلان که متقاضیان کار در برنامه ششم هستند، برنامههایی را در دانشگاهها طراحی کردهایم به این صورت که از زمان دانشجویی برای اشتغالزایی، تعاونیهایی ایجاد شد تا از کارهای ساده مانند تکثیر و رستوران دانشگاه شروع به کار کنند. موافقتنامهای با دانشگاه آزاد امضا کردیم که تعاونیها را در دانشگاهها فعال کنیم. ما تعاونیهای دانشبنیان بسیار خوبی داریم که از بچههای خوب دانشگاهی شکل گرفتهاند که با درآمدهای خوبی مشغول به فعالیت شدهاند. برخی از محصولات این تعاونیها صادراتی شده است. در بخش زنان نیز در حالحاضر ۱۰هزار تعاونی زنان داریم که یک میلیون نفر عضو دارند. با کارهای ساده در روستاها و در خانهها برای زنان میتوان کارآفرینی کرد. باید روحیه کارآفرینی را در بین زنان و جوانان جامعه تقویت کرد. اما فرهنگ پشتمیزنشینی، اقتصاد غیرکارآفرین ایجاد کرده است. اقتصاد نفتی مردم جامعه را به نوعی تنبل بار آورده است. یکی از بزرگترین موانع کارآفرینی در کشور ما، بزرگ بودن دولت است، زمانی که دولت کوچک شود، اداره و سرمایه بالایی نیاز نخواهد داشت و زمانی که کارها به بخش خصوصی واگذار شود بهرهوری نیز افزایش خواهد یافت.