نعمتالله محسنی: به جای ۶ هزار نفر؛ ۲۰ هزار نفر نیرو داریم.
میرآخورلو: این سربار بیش از اندازه است، بنابراین برای مثال ذوبآهن اگر بخواهد شرایط را متعادل کند به واسطه تعطیلی حتی نمیتواند هزینههای سربار را پرداخت کند.
علیاصغر بهرامی: در واقع میتوان گفت بهرهوری ما در تولید پایین است، در حالیکه هر یک میلیون تن تولید فولاد به ۱۵۰۰ نفر نیرو احتیاج دارد ما در کارخانهای مانند ذوبآهن اصفهان شاهد نیروی کاری سهبرابری هستیم و تمام اینها به معنای هزینه برای صنعت هستند.
دنیای اقتصاد: در همه جای دنیا تعدیل نیرو یک واقعیت است یا اینکه در شرایط بحران اینطور به کارکنان گفته میشود که شما را تعدیل نمیکنیم اما ۸۵درصد از حقوقتان را به شما میدهیم، در ایران چطور؟
محسنی: یک بار از بیل گیتس سوال کردند که رمز موفقیت شما چیست، او پاسخ داد بهترین استخدام و نترسیدن از اخراج. اما ما بدترین استخدام را داریم و در اخراج هم با محدودیتهای فراوانی همراه هستیم. این یک نکته در فرآیند هزینههای تولید است، نکته بعدی در رابطه با مواد اولیه است. برای مثال ما در رابطه با قیمت زغال فشار زیادی برای افزایش قیمت داریم در حالیکه در شرایط رکود قیمت زغال باید با کاهش همراه باشد. بحث بعدی انرژی است، ما باید در شرایطی که با فشار برای تولید همراه هستیم از سوی دولت شاهد تعدیل قیمت انرژی باشیم تا در زمانیکه شرایط مساعد شد سوبسیدهایی که دادهاند را پس دهیم. از سویی در ابتدای سال نیز ما ۲۵ درصد افزایش حقوق داشتهایم در حالیکه قیمتها تا ۲۵ درصد با کاهش همراه بودهاند، با تمام این تفاسیر ما به مرحلهای میرسیم که باید تولید را متوقف کنیم اما قادر به انجام این کار نیز نیستیم.
میرآخورلو: واحدهایی که در کشور ما ساختار بزرگی دارند، در برخی جاها میگویند ما خصوصی هستیم و جایی نیز میگویند ما دولتی هستیم، بنابراین درواقع خصولتی هستند. آن اتفاق تعدیل نیرو در کشور در حال رخ دادن است اما در رابطه با شرکتهایی شاهد آن هستیم که صرفا سهامداران آن خصوصی هستند و شرکتهایی مانند ذوبآهن یا فولاد مبارکه نمیتوانند این کار را انجام دهند زیرا ساختار آنها با وزارت کار و رفاه اجتماعی درگیر است.
دنیای اقتصاد: در رابطه با مدیریت شرایط شاید اتفاقی مانند تعدیل نیرو رخ ندهد اما ما میبینیم که در قیمت تیرآهن یا میلگرد تلاشهایی برای حفظ قیمت انجام میشود، برای مثال ذوبآهن اصفهان این کار را انجام میدهد که در بازار از آن تحت عنوان ایجاد انحصار در فروش یاد میشود. شما بهعنوان مدیر فروش ذوبآهن چه توضیحی در این زمینه دارید؟
محسنی: ما وقتی از دیدگاه بازار به بحث فروش نگاه میکنیم، به عوامل مختلفی توجه میکنیم. علم میگوید که آخرین قدم قیمت است. این مثل یک جراحی است که پزشک از ابتدا وارد عمل جراحی نمیشود بلکه ابتدا عوامل بیماری را بررسی میکند. مشکل ما در بحث مدیریت بازار این است که وقتی قیمت بالا میرود سازمانهای مختلفی وارد میشوند به این دلیل که احساس میکنند مصرفکننده در این جریان زیان خواهد دید اما در زمان کاهش قیمتها شاهد هیچ اقدامی نیستیم. به عقیده من بحث مدیریت بازار که شاید کلمه بهتر آن مدیریت قیمت باشد، باید در آخرین مرحله اتفاق بیفتد به این معنا که اگر همه عوامل نشان دادند که کاهش نرخ الزامی است، این اتفاق رخ بدهد.
ولی ما میبینیم که یک تولیدکننده امروز قیمت را ۲۰۰ تومان کاهش میدهد اما در تقاضا اتفاقی رخ نمیدهد، به جز اینکه با این کاهش قیمت عدهای تاجر در بازار نابود میشوند. تمام این اتفاقات به خوبی نشان میدهد که فولاد یک متولی ندارد که اگر داشت نباید شاهد این اتفاقات میبودیم. البته این نداشتن متولی ناشی از واگذاریهای نامناسبی است که در گذشته رخ داده است بنابراین امروز میبینیم که نه شرکت ملی فولاد جایگاه قبلی خود را دارد نه ایمیدرو و نه حتی وزارتخانه. در چنین شرایطی وقتی علت این کاهش قیمتها را از کارخانهها جویا میشویم، میگویند بحث مدیریت عرضه و تقاضا و ایجاد فضای رقابتی است، یکی میآید و یکی میرود. بنابراین بحث نبود یک متولی قوی با قابلیت برنامهریزی در صنعت فولاد یک بحث جدی است. چنین متولی میتواند این اجماع را ایجاد کند که اگر بنا بر کاهش تولید است این اتفاق رخ بدهد.
دنیای اقتصاد: مگر جایی مانند انجمن تولیدکنندگان فولاد وجود ندارد؟
محسنی: ببینید انجمن تولیدکنندگان فولاد یک سازمان غیردولتی است، متولی نیست.
دنیای اقتصاد: اما در دنیا الان این سازمانهای غیردولتی هستند که متولیگری میکنند و تاثیرگذارند.
محسنی: خب به هرحال ما بحث نبود متولی را داریم، در چنین شرایطی واحدهای تولید متفاوت این اجازه را به خود میدهند که از حدود استانداردهای ملی کشور عدول کنند و این فقط مربوط به قیمتگذاری نیست. ما ۲۸ نمونه محصول گرفتهایم و در آزمایشگاه ذوبآهن مورد تست قرار دادهایم و به این نتیجه رسیدهایم که ۲۶ مورد محصولات خارج از استاندارد هستند، یعنی با استاندارد ملی ایران همخوانی ندارند. آزمایشگاه ذوبآهن نیز قابل تایید موسسه استاندارد است. خب ما در این شرایط وقتی بحث مدیریت بازار را مطرح میکنیم در رابطه با محصولات مشابه میتوانیم قیمت مشابه داشته باشیم. پس ما امروز در شرایطی که صنعت فولاد متولی ندارد و موسسه استاندارد هم به دلایل مختلف محصولات فولادی را کنترل کیفی نمیکند، شاهد تولید تیرآهن غیراستاندارد هستیم که وزارت راه هم آن را در تولید گاردریل استفاده میکند و آن را به اتوبان تهران- شمال میبرد.