محمد آزاد: در رابطه با بحث قیمتها باید بگویم که الان عرضه و تقاضا در بازار است که قیمتها را تعیین میکند یعنی اگر قیمتی پایین آمده است این را عرضه و تقاضا تعیین کرده اما در رابطه با تیرآهن شرایط کمی فرق دارد و دلیل آن هم میتواند این باشد که تولید انحصاری آن در دست ذوبآهن اصفهان است؛ بنابراین قیمت آن حفظ شده است. نکته دیگری که در رابطه با قیمت تیرآهن وجود دارد این است که یکی از علتهای بالاتر بودن قیمت یک تیرآهن نسبت به سایر محصولات کیفیت آن است و نمیتوان به آن خرده گرفت. البته تیرآهن سبک که دوستان از آن بهعنوان غیراستاندارد یاد کردند موارد مصرف دیگری به غیر از ساختمانسازی دارد یعنی بیشتر در موارد صنعتی به کار میرود. متاسفانه این تیرآهنهای سبک را که مصرف صنعتی دارند به دلیل ارزانتر بودن وارد ساختمانسازی میکنند که این اتفاق خیلی بد است، چنین اتفاقی قطعا در آینده صدمات خود را نشان خواهد داد.
علیاصغر بهرامی: یکی دیگر از چالشهای صنعت فولاد این است که متاسفانه صنعت فولاد در بحث آلیاژسازی چندان قوی عمل نکرده و از طرفی به تنوع محصولات نیز اهمیت نداده است. ما الان چقدر ورق وارداتی داریم؟ خب اگر صنعت فولاد همانطور که به سمت تولید ریل ملی گام برداشته است، برای تولید سایر محصولات مورد نیاز کشور نیز گام بردارد قطعا در شرایطی اینچنینی با بحران کمتری مواجه خواهیم بود و حتما آن ۲ میلیون تنی که به دلیل کمبود تولید وارد کشور میشود، میتوانیم به صنعت فولاد خودمان اضافه کنیم.
شهرام میرآخورلو: البته این دو میلیون تن فرق دارد، ما شاهدیم که ورق ۲ میل در شرایطی که واردات توجیه ندارد به کشور میآید نخست به این دلیل که ارز مبادلهای دریافت میکند دوم به این دلیل که فولاد مبارکه بهعنوان بزرگترین تولیدکننده ورق کشور به تولید این کالا مبادرت میکند، با این توجیه که میگوید اگر ورق ۲ میل تولید کنم ظرفیت تولید من کاهش پیدا میکند و هزینههای سربار زیاد میشود.
علیاصغر بهرامی: اما این کارخانه میتواند با بهینهسازی خط تولید خود این کار را انجام دهد، اتفاقا شرایط رکود بهترین زمان برای افزایش بهرهوری و اصلاح زیرساختهاست.
شهرام میرآخورلو: بله بحث توسعه همین است. ما اگر یک نقشه ده ساله پیش روی صنعت فولاد بگذاریم بهترین زمان برای توسعه محصول دقیقا زمانی است که در رکود قرار داریم، یعنی در آن زمان باید سرمایهگذاری صورت بگیرد تا در زمان رشد قیمتها از آن بهرهبرداری شود. اما نگاه ما این نیست.
در رابطه با بحث آقای محسنی باید بگویم اتفاقا قیمت در آخرین مرحله نیست، بلکه در مرحله نخست قرار دارد؛ زیرا قیمت چراغ سبز تخصیص منابع است، یعنی اگر جایی احساس شود که توجیه سرمایهگذاری دارد، افراد وارد میشوند. یعنی فرد ابتدا قیمت را محاسبه میکند تا ببیند خرید آن توجیه دارد یا خیر، او ابتدا نمیآید بگوید فلان محصول را چه کسی تولید میکند، کجا تولید میکند و بعد برود آن را بخرد بلکه او ابتدا به بازار میآید و سود خریدی را که میخواهد در نظر میگیرد پس قیمت به نظر من چراغ سبز تخصیص منابع است.