وزیر امور اقصاد و دارایی میگوید دولت بسیار نسبت به افزایش حجم نقدینگی حساس است و فرآیند رشد آن را به دقت رصد میکند. او توضیح میدهد که چگونه دولت در روندی گریز ناپذیر به افزایش حجم نقدینگی تن داده و البته تصریح میکند که بخشی از نقدینگی موجود در اقتصاد ایران حاصل ضریب فزاینده است و تورمزا نیست.
آخرین آمارهای بانک مرکزی حاکی از آن است که حجم نقدینگی از مرز ۱۱۲۲ هزار میلیارد تومان عبور کرده است. موضوعی که مورد بررسی محافل کارشناسی قرار گرفته و بسیاری این نقد را مطرح میکنند که دولت میتوانست با کنترل بیشتر مانع از افزایش حجم نقدینگی تا این مقدار شود. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا، ضمن اینکه بعضا برخی کارشناسان نسبت به بروز آثار تورمی این حجم از نقدینگی هشدار میدهند و میگویند ممکن است آثار تورمی آن در آینده بروز کند.
علیطیب نیا به ابهامات مربوط به حجم نقدینگی چنین توضیح داد:
اکنون نقدینگی در اقتصاد ایران به بیش از ۱۱۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. دولتی که خود منتقد سیاستهای دولت قبل در جهت افزایش حجم نقدینگی از جمله پروژه مسکن مهر بود، خود نیز در سالهایی که زمام امور را به دست داشت، رشد قابل توجهی از حجم نقدینگی را رقم زد. چرا چنین اتفاقی افتاد؟
در زمینه نقدینگی چند نکته قابل ذکر است. ابتدا اینکه حساسیت نسبت به رشد نقدینگی، حساسیت به جایی است و ما هم حساسیم و مرتبا سعی میکنیم فرآیند رشد نقدینگی را دنبال و تلاش میکنیم به گونهای اقدام و اعمال سیاست کنیم که جلوی رشد فزاینده نقدینگی گرفته شود. در عین حال باید توجه کنیم که رشد نقدینگی در دولت یازدهم ناشی از سیاستهای داوطلبانه و انتخابی دولت نبوده و نیست. دربعضی از کشورها دولت و بانک مرکزی تصمیم میگیرند که بر اساس یک سیاست رشد نقدینگی را بالا برده و با ابزارهای بانک مرکزی نقدینگی را بالا ببرند.
در ایران فقط در مواردی در گذشته این اتفاق افتاده است. مثلا درباره مسکن مهر رشد نقدینگی یک انتخاب بود ولی در اکثر مقاطع گذشته و حال رشد نقدینگی ناشی از یک انتخاب دولت نیست و ناشی از شرایط ساختاری اقتصاد ایران و نقش پر رنگ نفت و سهم اندک مالیات در اقتصاد ایران و چسپندگی هزینههای دولت است که در ادبیات اقتصادی به آن «سلطه مالی» میگویند که ویژگی عموم کشورهای نفتخیز است.
درباره سلطه مالی اجازه دهید اینطور توضیح دهم که با افت قیمت نفت درآمد دولت پایین میآید و در عین حال هزینههای چسپندهای وجود دارد که نمیشود آنها را پرداخت نکرد مثل حقوق کارمندان که اکنون بخش بزرگی از هزینههای ما را هم تشکیل میدهند.
بخش بزرگی از هزینههایی که ما پرداخت میکنیم عمدتا مربوط به آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و تامین اجتماعی و بازنشستهها است. با وجود چنین هزینههایی وقتی درآمد کشور کم میشود چه باید کرد؟ این فاصله را چطور میتوان پر کرد؟ در چنین شرایطی شقوق مختلفی که برای تامین مالی وجود دارد به رشد نقدینگی میانجامد.
یعنی نهایتا چه مستقیما به سراغ بانک مرکزی برویم که ما این کار را نمیکنیم و چه به سراغ بازار سرمایه برویم ممکن است به صورت غیر مستقیم به بانک مرکزی اصابت کند. همچنین است زمانی که دولت بخواهد نرخ سود را بالا ببرد. اگر نرخ سود بالا برود بانک مرکزی وظیفه خود میداند جلوی رشد آن را بگیرد و برای جلوگیری از رشد نرخ سود باید به نیاز بازار پاسخ بدهد.
ما برای اینکه واقعا بتوانیم جلوی رشد نقدینگی در اقتصاد ایران را بگیریم نیاز به اصلاحات ساختاری داریم. یکی از مهمترین اصلاحاتی که در اقتصاد مقاومتی پیشبینی شده این است که وابستگی بودجه دولت به نفت قطع شود و دولت بتواند بخش عمدهای از درآمد خودش را از محل مالیات تامین کند. من به عنوان یک معلم اقتصاد که وقت عمده مطالعات خود را بر تورم گذاشتهام باید بگویم که تا نظام مالیاتی در ایران اصلاح نشود جلوی رشد نقدینگی در ایران به شکل اصولی گرفته نخواهد شد