عوامل استراتژیک موفقیت انتخاباتی ترامپ
۴-پیامهای اقتصادی ترامپ
به نظر میرسد، شخصیت و گفتمان دونالد ترامپ که با بنیانهای سنتی حزب جمهوریخواه امریکا تفاوت بنیادی دارد، با سوءظن محافل اقتصادی امریکا روبهرو است. اعتقاد عمیق به بازار و مکانیسمهای آن و دفاع همه جانبه از آزادی داد و ستد و مبادله آزاد، همواره در رأس منشور انتخاباتی جمهوریخواهان امریکایی جای داشته است. ترامپ این پیام را به رأی دهندگان رساند که امریکا دوباره باید آقای اقتصاد جهان شود و برای رسیدن به این منظور هر کاری را مجاز خواهد دانست. محافظت شدید از بازار داخلی، تحمیل هزینههای نظامی به متحدان برای مدیریت جهانی و فروش وسیع سلاح به هر کشوری که سلاح بخواهد از برنامههای اقتصادی ترامپ خواهد بود.
ترامپ میخواهد حتی اروپا را هم زیر چتر حمایتی خود درآورد.به سخن دیگر پیام ناگفته او به سادهاندیشان امریکایی این بود که امریکا در دنیای جهانی شده امروز که با رقابت اقتصادی و روابط دیپلماتیک میان کشورها گره خورده است، باید دوباره به یکهتاز و امپریالیسم جدیدی تبدیل شود که حتی از جنگ سرد اقتصادی بینالمللی و به مخاطره انداختن صلح هم به منظور کسب امتیازهای اقتصادی از دیگر کشورها، ابایی نخواهد داشت. ترامپ دارای تفکرات کاپیتالیستی است و مطمئناً از ایدههای خود دفاع خواهد کرد. کاهش مالیات یکی از این برنامهها است که بهزعم او باعث افزایش کار و اشتغال خواهد شد.
آثار اقتصادی سیاست خارجی احتمالی ترامپ
اگر چه کسی از سیاست خارجی و حتی جزئیات سیاست داخلی آقای ترامپ چیزی نمیداند؛ از معدود نکات ملموسی که او درباره سیاست خارجی گفته است میتوان به تعریف و تمجیدش از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه و وعده کشیدن دیوار در مرز امریکا و مکزیک اشاره کرد.اقتصاد اروپا نیز با اقتصاد آن سوی اقیانوس اطلس ارتباط تنگاتنگ دارد و معروف است که اگر امریکا عطسه کند، اروپا بلافاصله سرما میخورد. در این شرایط رئیس جمهوری امریکا به گونهای نقش ریاست جمهوری اروپا را نیز بر عهده دارد، از جمله به این دلیل که هیچ کشور اروپایی، بدون چراغ سبز امریکا و برخورداری از پشتیبانی لجستیکی آن، توانایی مداخله نظامی در دیگر نقاط جهان را ندارد.
بازارهای سهام اروپا نیز، در اکثر روزها، دنباله رو گرایش بورسهای امریکایی هستند. تردیدی نیست که امریکا در شکلبندی و تحول مبادلات صنعتی و پولی و بازرگانی در جهان نقشی بسیار مهم دارد. تولید ناخالص داخلی در جهان به هفتاد و چهار هزار میلیارد دلار میرسد که هیجده هزار میلیارد آن، تقریباً معادل ۲۵ درصد، به امریکا تعلق دارد. حدود ۶۲ درصد ذخایر بانکهای مرکزی در جهان به دلار نگهداری میشود و نیز برای بعضی از کالاها (بویژه نفت)، معاملات بینالمللی عمدتاً با اسکناس سبز امریکا انجام میگیرد. بخش بسیار مهمی از تکنولوژیهای مدرن بویژه در عرصه دیجیتال زیر کنترل امریکا است.
در دو سازمان بزرگ مالی دنیا، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، به دلیل نقش واشنگتن در سرمایه آنها، تصمیمگیری بدون چراغ سبز واشنگتن غیر ممکن است. امریکا مهمترین قدرت کشاورزی جهان نیز هست و در این عرصه هم، از لحاظ حجم و تنوع محصولات و تکنولوژیهایش، حرف اول را میزند. نکته مهم دیگر اینکه در عرصه بسیار مهم انرژی نیز امریکا به تازگی به برکت تکنولوژی نفت «شیل»، در کنار روسیه و عربستان سعودی، به یکی از سه تولیدکننده عمده نفت در دنیا بدل شده است.ولی مهمترین عامل پدیدآورنده قدرت اقتصادی امریکا در سطح جهانی، بازار این کشور است. این کشور هر سال سه هزار میلیارد دلار کالا و خدمات وارد میکند.
به بیان دیگر هزاران بنگاه تولیدی و دهها میلیون شغل در خارج از امریکا به بازار این کشور وابستهاند و به دلیل همین وابستگی، با دلار امریکا و نظام پولی و مالی آن در ارتباط نزدیکاند. هیچ بنگاه و بانک معتبری در جهان وجود ندارد که با بازار امریکا رابطه نداشته باشد.او تاکنون سیاست خارجی خود را با عباراتی مبهم توضیح داده یا به جای ارائهای برنامه با جزئیات، ترجیح داده آن را زیر شعارهایی مانند «امریکا اول» فرموله کند.تا اندازهای که میتوان از برنامه ترامپ فهمید این است که او تهدید کرده برای کالاهای وارداتی مقررات گمرکی وضع خواهد کرد تا از این طریق کسری موازنه بازرگانی امریکا را از بین ببرد. از متحدانی که امریکا امنیت آنها را تأمین میکند، پول خواهد گرفت و با مردان قدرتمندی مانند پوتین از سر دوستی درخواهد آمد.ترامپ در سیاست خارجی یک رویه جدید و احتمالاً کاسبکارانه خواهد داشت و آن این است که چه کسی برای ایالات متحده فایده دارد تا از او در قبال فایدهاش حمایت شود. بدین معنی که هزینههای دولت امریکا در سراسر جهان باید با حساب و کتاب باشد.در ادامه به بررسی کشورهایی که تحت تأثیر این سیاست خارجی قرار خواهند گرفت، میپردازیم: