خانه > اخبار > فرمول آسیایی اشتغال‌زایی

فرمول آسیایی اشتغال‌زایی

 

سه سیاست اندونزی برای حل بیکاری

اندونزی در یک دوره طولانی، آزمایشگاهی برای درک تعاملات بلندمدت میان بازارها، سیاست‏ها و نهادها در رفع معضل بیکاری بوده؛ از این رو با بخش بیشتری از جامعه در منافع رشد اقتصادی درگیر بوده است.

شرایط اقتصادی امروز ایران با شرایط اندونزی دوران سوهارتو- دومین رئیس‌جمهور اندونزی- از جنبه‌های مختلف دارای نقاط تشابه نزدیکی است. بهره‏وری پایین، چند دوره تورم بالا، نرخ بیکاری بالا و دستیابی به درآمدهای نفتی خیره‏کننده در یک دوره زمانی خاص و البته محیط خصمانه منطقه‏ای تحت تاثیر جنگ ویتنام، شرایطی بود که این کشور الگویی را در حرکت به سمت اقتصاد صنعتی به کار بست. از همه مهم‏تر «سوهارتو» به ویژه در دوره دوم حاکمیت خود که از آن به دوران «نظم نوین سوهارتو» یاد می‏شود، تعهد سیاسی بالایی به اشتغال‌زایی و توزیع منافع حاصل از رشد در وسعت بالاتری از جمعیت نشان می‏داد. «سوهارتو» با استفاده از یک طبقه تکنوکرات قوی و استفاده از مشاوران بانک جهانی، یک سیاست سه سطحی را به کار می‏بندد. در سطح اول هدف اصلی مجموعه سیاست‏های به کار گرفته شده «توسعه قابلیت‏ها» است که با اجرای سیاست‏های توانمندسازی فعالیت‏های کوچک کاربر در دو حوزه کشاورزی و صنعت، توجه بیش از پیش به آموزش‏های کاربردی نیروی کار، کمک به تجاری‏سازی محصولات روستایی و صنایع پایین دست و انتخاب و ارتقای تکنولوژی کاربر در هر دو حوزه صنعت و کشاورزی، سعی می‏شود تا حد ممکن درصد بیشتری از جمعیت بیکاران جذب بازار کار شوند.

دستاورد اصلی سطح اول سیاست‏ها، کاستن از بار صنایع پیشرو در به‌کارگیری نیروی کار غیرماهر به شکل مازاد، ایجاد شغل‌های هر چند موقت و مدیریت سیل بیکاران و کاهش آسیب‏های اجتماعی ناشی از آن و از همه مهم‏تر، ایجاد تقاضا برای بخش غیرقابل مبادله (غیر رسمی) است که همانند ایران در حال حاضر از رکود رنج می‌برند. سرریز تقاضا از جانب بخش قابل مبادله (دو بخش صنعتی و کشاورزی) به سمت بخش غیرقابل مبادله که انباره بیکاران است، در سطح دوم سیاست‏ها دستاوردهای فراوانی دارد که در ادامه ذکر می‏شود. عملکرد دولت اندونزی در این فاز درس‏هایی با خود به همراه دارد. دولت فوق که تا اوایل دهه ۱۹۸۰ تا حدود زیادی به دو منبع درآمدی «کمک‏های خارجی» و سپس با صدور نفت از نیمه دهه ۱۹۷۰ به «درآمدهای نفتی» وابسته بود، ضمن فراخوانی سرمایه‏گذاری بیشتر از جانب بخش خصوصی به‌عنوان موتور واقعی رشد اقتصادی این ملاحظه را نیز رعایت کرد که به دلیل فقدان بنیادهای نهادی لازم برای گسترش سریع بخش خصوصی در این کشور، در شروع رفع مشکل بیکاری چندان نمی‏توان متکی به سرمایه‏های این بخش بود.

بنابراین نقش فعال‏تری برای بخش عمومی در تامین سرمایه‏گذاری‏های لازم در نظر گرفت. به جز اواسط دهه ۱۹۷۰، در طول دوره به اوج رسیدن رونق نفتی، نقش اصلی دولت نه سرمایه‏گذاری در شرکت‏های دولتی بلکه تقویت زیرساخت‏های سخت‏افزاری و نرم‏افزاری فعالیت‏های بخش‏خصوصی بود. گستره ارتباط بیکاران و خانوارهای فقیر با رشد اقتصادی به آرایش دارایی‏های تحت کنترل خانوار از جمله نیروی کار، سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و دیگر اشکال سرمایه‏ای آنها مانند دسترسی به اعتبار وابسته است. لذا دولت درک کرد که در گام اول برای توزیع منافع ناشی از رشد اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی درصد بیشتری از آحاد جامعه، باید مهم‌ترین مولفه دارایی خانوارها یعنی نیروی کار را هدف‏گیری کند. در سطح دوم سیاست‏ها هدف اصلی کاستن از «هزینه‏های معاملاتی» است. کاهش هزینه‏های معاملاتی مهم‌ترین رکن پیوند بخش قابل مبادله و غیرقابل مبادله و ایجاد ارتباط بین دستاوردهای اقتصاد کلان و محیط خرد خانوارها است.

همچنین ببینید

اشتغال‌زایی 59 هزار نفری با آبرسانی روستایی

مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور با اشاره به دستور کار قرار گرفتن آبرسانی ...

[show-logos orderby='none' category='brand' activeurl='new' style='hgrayscale' interface='hcarousel' tooltip='true' description='false' limit='0' img='100']