خانه > اخبار > فرمول آسیایی اشتغال‌زایی

فرمول آسیایی اشتغال‌زایی

مقررات‏زدایی، توسعه زیرساخت‏های نرم‏افزاری و سخت‌افزاری به نفع حوزه‏های نوپای کشاورزی و صنعتیِ کاربر که در فاز اول توسعه یافته بودند و حرکت به سمت واردات سطح بالاتری از تکنولوژی تولید با کمک ژاپن، مهم‌ترین ارکان سیاست‌گذاری در سطح دوم را شامل می‏شوند. به ویژه سرمایه‏گذاری‏های زیرساختی کاهش قابل توجهی در هزینه ارتباطات بازاری بین بخش‏های نوپای تجاری و بخش غیرقابل مبادله ایجاد کرده و البته اشتغال‌زایی و افزایش بهره‏وری را نیز به همراه می‏آورد. پایین آوردن هزینه‏های معاملاتی از طریق بالارفتن سرمایه‌گذاری‏ بخش عمومی و بهبود و ارتقای مقررات، افزایش بهره‏وری نهادهای عمومی تاثیرگذار بر توسعه فضای کسب و کار، کاهش فساد (مقابله جدی با فساد دستگاه‏های دولتی) و شفافیت در سیاست‌گذاری به‌عنوان یک رویکرد توسعه بازاری، رابط اصلی سیاست‏های رشدگرای اقتصاد کلان و مشارکت گسترده ارتش بیکاران در اقتصاد بازاری است. اتفاقا در اندونزی همین سرمایه‌گذاری در جاده‏ها (به ویژه جاده‏های روستا به بازار)، شبکه‏های ارتباطی، زیرساخت‏های بازاری و بنادر و سیستم‏های آبیاری و آبرسانی به شکل کاربر به انجام می‏رسد و قابلیت اشتغال‌زایی مضاعفی در اقتصاد اندونزی به سیاست‏های دولت می‏دهد. تقویت خانوارهای برخوردار از یک یا چند عضو بیکار برای ورود به اقتصاد بازاری و کاهش هزینه‏ها و کاهش مخاطرات ورود آنها از طریق سرمایه‏گذاری کاهش‏دهنده هزینه‏های معاملاتی، از اهداف اصلی سطح دوم سیاست‌ها بود. ضمن آنکه مقررات‏زدایی وسیع و پایدار اقتصادی انگیزه‏های بهتری برای صادرات ایجاد کرد و این انگیزه‏ها با انگیزه‏های سرمایه‏گذاران خارجی همراه شد که منابع بیشتری را در اختیار دولت قرار داد. همچنین ارتباط نزدیک بازارهای کار شهری و روستایی که به وسیله واسطه‏های بازار مالی روستایی تسهیل شد، رشد اقتصادی را مستعد اشتغال‌زایی و فقرزدایی کرد.

هدف اصلی مجموعه سیاست‏ها در سطح سوم، «تثبیت تقاضا» با حفظ و توسعه صادرات و حرکت به سمت صادرات صنعتی سرمایه‏بر است. با اجرای این سیاست‏ها از سال ۱۹۹۹ تغییر در ترکیب صادرات صنعتی بر اساس نهاده مورد استفاده آنها قابل توجه بوده است. صادرات مبتنی بر منابع طبیعی، مانند محصولات چوبی و چوب پنبه‏ای، از یک سوم به یک دهم صادرات صنعتی کاهش یافته‌اند. همچنین گرچه سهم صادرات کاربر کاهش یافته اما ارزش کل آنها به‌طور چشمگیری از ۵ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۰ به بالای ۱۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۲ افزایش یافت. افزایش در صادرات مبتنی بر سرمایه انسانی و تکنولوژی نیز قابل توجه بوده است. به‌طور خاص، صادرات محصولات مخابراتی و الکتریکی، که در رقابتی مستقیم با ظرفیت رو به رشد چین قرار داشتند، افزایشی قابل توجه را در اندونزی نشان می‏دهند. رشد بیشتر نیازمند توجه بیشتر به کاهش هزینه‏ها و افزایش بهره‏وری است و تاریخ ثابت کرده که هر دوی این موارد اموری دشوار هستند.

در سطح سوم سیاست‏ها با تثبیت تقاضای داخلی و خارجی برای بخش‏های رونق یافته، بیش از همه سعی می‏شود تا این امر دشوار تحقق یابد. بخش صنعت که طی سال‏های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۳ یعنی هنگام اجرای سطوح اول سیاست‏ها سهم ۱۰ درصدی از رشد را به خود اختصاص می‏داد، بین سال های ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۲ با اجرای سیاست‏های سطح سوم به سهم ۲۹درصدی از رشد رسید و تبدیل به یکی از موتورهای رشد اقتصاد اندونزی شد. بخش عمده این افزایش نیز در بخش‏های کاربری مانند کفش‏سازی، پوشاک و مونتاژ لوازم الکترونیک حاصل شد. جالب‌توجه آنکه صادرات صنعتی حتی بیش از آنچه سیاستگذاران امیدوار بودند، واکنش نشان داد و در سال ۱۹۹۲ به نیمی از کل صادرات بالغ شد که به شکل چشمگیری بالاتر از سهم ۳ درصدی بخش صنعت در صادرات سال ۱۹۸۰ بود. در نتیجه مقررات‏زدایی و اصلاح محیط کسب و کار در سطح دوم سیاست‌ها،‏‏ هنگام اجرای سیاست‏های تثبیت تقاضا در فاز سوم، فشار سرمایه‏گذاری خارجی از ناحیه ژاپن و جاذبه ناشی از محیط اقتصادی جذاب اندونزی این اجازه را به صادرات محصولات صنعتی داد که نقش قابل‌توجهی در ایجاد اشتغال در اواخر دهه ۱۹۸۰ بازی کنند. نکته قابل‌توجه دیگر آنکه نگاه به نرخ ارز در سطح سوم سیاستی بیشتر به‌عنوان یک ابزار سیاستی بود تا یک هدف و سیاست‏گذاران نرخ ارز را به منظور حفظ سودآوری تولید کالاهای قابل مبادله به‌ویژه در بخش کشاورزی مدیریت می‏کردند.

مهم‌ترین نکته در بررسی هر سه سطح سیاست‌گذاری در اندونزی نقش سیاست‏های تجاری به‌عنوان یک کاتالیزور و مکمل سایر سیاست‏ها در دستیابی به اهداف است. سیاست‏های تجاری در سطح اول در توانمندسازی و تجاری‏سازی و گزینش تکنولوژی کاربر، در سطح دوم در توسعه زیرساخت‏های نرم‏افزاری و سخت‏افزاری و دستیابی به سطوح بالاتری از تکنولوژی و در سطح سوم در صادرات و اتخاذ سیاست‏های ارزی متناسب نقشی فعال و تعیین‏کننده داشته‏اند. نمونه اندونزی نشان می‏دهد که از قابلیت‏های خرد اقتصادی و استفاده از ابزار سیاست تجاری برای اثرگذاری بر اقتصاد خانوار هم می‏توان بهره برد. سیاست تجاری صرفا بالا بردن ارقام کلی صادرات و تنظیم تراز تجاری و مدیریت واردات نیست. تجاری‏سازی تولیدات کاربر و کاهش هزینه‏ معاملاتی برای سرریز منافع ناشی از تولید کاربر به سمت اقتصاد غیرقابل مبادله برای رفع معضل بیکاری نیز می‏تواند از دیگر اهداف سیاست تجاری باشد. در این پژوهش با بررسی عملکرد اندونزی برای بهبود نرخ بیکاری پیشنهادهایی آورده شده است. بر این اساس عنوان می‌شود که ضمن درک توالی‏های دقیق توسعه اقتصادی و جایگاه ایران به‌عنوان کشوری با خیل بیکاران و بهره‏وری پایین تولید در این توالی، هدف‏گذاری اشتغال‌زایی در دو بخش کشاورزی و گروه صنعت که در حال‌حاضر صرفا ۵۰ درصد اشتغال را به خود اختصاص می‌دهند، مدنظر قرار گیرد؛ چراکه مسلم است بخش خدمات غیرتجاری به دلیل ظرفیت‏های پایین سیاست‌گذاری دولتی در اثرگذاری بر این بخش و غیرمولد بودن بخش عمده‏ای از فعالیت‏های آن، ظرفیت بالایی برای اشتغال‌زایی بیشتر ندارد.

چنانچه شرایط اقتصادی و مرتبه توسعه‌یافتگی کشور به خوبی درک شود، آنگاه با به‌کارگیری الگوهای موثر و امتحان پس‏داده می‌توان ظرف یک نسل معضل بیکاری را در اقتصاد کشور برطرف کرد.

همچنین ببینید

اشتغال‌زایی 59 هزار نفری با آبرسانی روستایی

مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور با اشاره به دستور کار قرار گرفتن آبرسانی ...

[show-logos orderby='none' category='brand' activeurl='new' style='hgrayscale' interface='hcarousel' tooltip='true' description='false' limit='0' img='100']