تاثیر سطوح درآمدی بر ساختار صنعتی
اگرچه رابطه میان درآمد و ساختار صنایع کارخانهای برای کشورهایی که کم و بیش مسیر تغییر ساختاری را طی میکنند، مشابه است اما شرایط خاص نظیر شرایط جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و سیاسی نیز در چگونگی دستیابی به توسعه کشورهای مربوطه موثر خواهد بود. شواهد نشان میدهد در کشورهایی که دارای درآمدهای نسبتا پایینی هستند، شاخصهایی چون ارزش افزوده، بهرهوری و اشتغال صنایع کارخانهای به سرعت رشد میکنند.
اما بعد از اینکه این کشورها به درآمدهای بیشتری دست مییابند، اشتغال چنین صنایعی به دلیل عدمنیاز به اشتغال در صنایع کاربر و نیز صنایع با سطوح پایین تکنولوژی، کاهش مییابد. این امر در حالی اتفاق میافتد که شاخصهای ارزش افزوده و بهرهوری همچنان به روند افزایشی خود ادامه میدهند. با افزایش درآمدها، سهم درآمدهای مربوط به فعالیتهای صنعتی و خدماتی همچنان رشد میکند، اما سهم درآمدهای مربوط به بخش کشاورزی کماکان کاهش مییابد. از سوی دیگر همچنان که کشورها توسعه مییابند، پتانسیل تولیدات کارخانهای برای ایجاد اشتغال در خدمات مرتبط با صنایع کارخانهای نیز افزایش پیدا میکند. بیشتر این مشاغل خدماتی، دستمزدهایی نظیر کارخانهای پرداخت میکنند.
حال سوال این است کدام کشورها پتانسیل صنعتی شدن دارند؟ براساس بررسیهای صورت گرفته، کشورهایی که سطوح درآمدی پایینی دارند برای صنعتی شدن پتانسیلهای فراوانی در صنایع غذایی، تبدیلی و نساجی دارند، اما در آن سو کشورهایی که از سطوح درآمدی بالایی برخوردار هستند باید برای صنعتی شدن در صنایع با تکنولوژی پیشرفته سرمایهگذاری کنند. طبق این گزارش کشورهای با سطوح درآمدی مختلف به لحاظ صنعتی شدن به سه گروه عمده تقسیم میشوند.
۱-کشورهای با سطوح درآمدی پایین، به لحاظ برخورداری از شرایط مناسب برای دستیابی به اشتغال پایدار و بهرهوری بالاتر، دارای پتانسیلهای فراوانی برای صنعتی شدن در صنایع غذایی و آشامیدنی، صنایع تبدیلی، نساجی و پوشاک هستند.
۲-کشورهای با سطوح درآمدی متوسط از صنعتی شدن در صنایع فلزات اساسی منتفع میشوند.
۳-کشورهای با سطوح درآمدی بالا، امکانات زیادی برای سرمایهگذاری و نوآوری در صنایع با تکنولوژی پیشرفته و حمایت از مشاغل در خدمات مرتبط با چنین صنایعی دارند.
تجارت کالاهای صنایع کارخانهای، محرک اصلی تغییر ساختاری از طریق چهار سازوکار هستند. نخستین سازوکار به درآمدهای به دست آمده از تجارت بازمیگردد که بهعنوان ایجادکننده منابعی برای سرمایهگذاری با تکنولوژیهای سطوح بالا شناخته میشوند. فشار از سوی خریداران به منظور سرعت بخشیدن به یادگیری و بهرهوری دومین سازوکار به شمار میرود. سومین سازوکار دسترسی به تکنولوژی و آخرین مورد هم به واردات کالاهای سرمایهای مربوط است. از سوی دیگر، کشورها میتوانند از طریق جذب تکنولوژیهای موجود، تولید کالاها و خدمات صنایع کارخانهای برای بازارهای جهانی و انباشت سرمایه فیزیکی و انسانی به تغییرات ساختاری دست یابند. طبق بررسیهای انجام شده، کشورهایی که بیشترین تغییرات ساختاری آنها به سمت تولیدات صنایع کارخانهای بوده است به سریعترین رشد اقتصادی دست یافتهاند. تولیدات صنایع کارخانهای فرصتهای مناسبی برای انباشت سرمایه، افزایش بازدهی به مقیاس اقتصادی و تغییرات بنیادیتر تکنولوژی فراهم میکند. این صنایع بیشترین سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه را انجام میدهند و ابزار اصلی برای توسعه و نوآوری تکنولوژی به شمار میروند.
رشد اقتصادی پایدار هم در برگیرنده تغییرات ساختاری در درون صنایع کارخانهای از طریق ارتقای تکنولوژی، متنوعسازی و سپس تخصصی شدن است. همچنان که کشورها تولید ناخالص داخلی سرانه خود را افزایش میدهند سهم صنایع با تکنولوژی پایین کاهش مییابد، در حالی که سهم گروههایی با تکنولوژیهای بالا و متوسط رو به افزایش مینهد. به دلیل ساختار کشورهای در حال توسعه، صنعتی شدن در این کشورها اگرچه آنها را به سمت فناوریهای پیشرفته سوق نمیدهد، اما تغییر ساختار تولید در آنها به سمت فعالیتهایی با بهرهوری بالاتر خواهد بود. از سوی دیگر، سرعت رشد اقتصادی تا حد زیادی به افزایشهای سریعی در سهم صنایع کارخانهای در کل صادرات یا به افزایش در سهم اشتغال صنایع کارخانهای در کل اشتغال مربوط میشود. در این رابطه میتوان به پویایی هر چه بیشتر اقتصادهای در حال صنعتی شدن در رابطه با افزایش سهم آنها در صادرات محصولات صنایع کارخانهای جهان از ۱۳/۹ درصد در سال ۱۹۹۷ به ۲۹/۶ درصد در سال ۲۰۱۱ اشاره کرد.