شکلگیری و رشد
مو سیگما شرکتی است که به سرعت رشد کرده است. این شرکت در سال ۲۰۱۳، درحالیکه ۹ سال از تاسیس آن گذشته بود، توانست ۱۶۳میلیون دلار تامین سرمایه کند. کارهای ویژهای که مو سیگما در طول چند سال فعالیتش انجام داده بسیار زیاد است. اما مثل هر شرکت موفق دیگری، هسته فعالیتهای این شرکت حول عقاید و ایدههای فردی که ذات کنجکاوی داشته، شکل گرفته است. دیراج راجارام، بنیانگذار مو سیگما ایدهای نو داشت که در ابتدا او را به سوی کارآفرینی سوق نمیداد.
اما سرنوشت کاری کرد که ایده نوی دیراج خودش را به شکل یک بنگاه کارآفرینی بسیار موفق نشان داد. او میگوید: «هیچوقت خودم را یک کارآفرین نمیدانستم. هیچ وقت نمیخواستم یک شرکت یا چیزی شبیه آن تاسیس کنم. اما در نهایت از کاری که انجام دادم خیلی خوشحال بودم.» او اضافه میکند: «وقتی کارآفرینانی را میبینم که به محض تاسیس شرکتشان سرمایه زیادی به دست میآورند، فکر میکنم کارشان هم مثبت و هم منفی بوده است. مسلما آنها افراد باهوشی بودهاند که توانستهاند سرمایه جذب کنند اما فکر میکنم آنها چیز بسیار مهمتری را از دست میدهند. در اینجا صحبت از دارایی نیست، دارایی تنها بخشی از ماجرا است. مهمترین چیزی که آنها از دست میدهند درسهای بزرگی است که به واسطه مدیریت پول خودشان یاد میگرفتند. وقتی پول خودتان را وارد کار میکنید، رفتارتان کاملا متفاوت خواهد بود.» برای دیراج همه چیز به خاطر اصرار بیپایان او به یادگیری شروع شد. دومین دلیل وی برای راهاندازی استارتآپ این بود که بتواند اختلالها را از جریان اطلاعاتی که روزانه وارد کسبوکارها میشود جدا کند و دلیل نهایی او این عقیده بود که نوآوری در کسبوکار چیزی جز شانس نیست و هر چقدر آزمون و خطای بیشتری داشته باشیم، شانس بهتری برای نوآوری داریم. هر چقدر بیشتر آزمایش کنیم، شانس ما برای نوآوری بیشتر است.
دیراج با وجود این دلایل و رویایی که در قلبش داشت، موسیگما را در سال ۲۰۰۴ راهاندازی کرد. شرکت او در ابتدا خیلی کوچک و پیش پا افتاده بود، اما امروز به یک شرکت چند میلیون دلاری تبدیل شده است. وقتی او وارد این عرصه شد، غولهای بزرگی مثل Accenture نیز فعالیت میکردند، اما این غولها نتوانستند مانع دیراج شوند و او سعی کرد کار متفاوتی انجام دهد.شرکتهایی مثل Accenture افراد با تخصصهای مختلف را برای کارهای برنامهنویسی و تحلیل کسبوکار بهکار گرفتهاند، درحالیکه مو سیگما سعی کرد یک روش یکپارچه بهکار گیرد و تصمیم گرفت افرادی را استخدام کند که همزمان ریاضیدان، تحلیلگر حرفهای و برنامهنویس باشند؛ افرادی که به آنها «دانشمندان تصمیمگیری» (decision Scientist) میگویند. دیراج استخدام نیرو در سالهای اولیه تاسیس شرکت را بزرگترین چالش کار خودش میداند: «دائما به افراد التماس میکردم که به شرکت من بپیوندند. اما به محض اینکه نظر مشتریان را جلب کردیم، نگاه افراد به شرکت ما متفاوت شد. همواره با دوستانم در شیکاگو و دیگر فعالان این صنعت در مورد پیشرفتمان گفتوگو میکردم و به تدریج همه از کار ما مطلع شدند.»