اما نکته مهم در این سالها توزیع ثروت است. ما باید اطمینان داشته باشیم که تمامی ثروت در دست شرکتهای مالک روباتها ذخیره نشود زیرا در این صورت تنها ۱ /۰ درصد از افراد جامعه که مالک این روباتها و شرکتهای روباتیک هستند از ثروتهای زیادی برخوردار خواهند بود و سهم زیادی از ساکنان کشورها با مشکلات مالی مواجه میشوند. اگر نتوانیم در مورد توزیع ثروت با موفقیت عمل کنیم احتمال افزایش نرخ فقر و نابرابری در کشورها بیشتر میشود. در نهایت باید به این مساله توجه داشت که توسعه فعالیت روباتها و تولید محصولات بیشتر مصرفی و صنعتی زمانی ارزش دارد که مردم بتوانند هزینه استفاده از آنها را بپردازند. اگر مردم به دلیل فقر نتوانند کالاهای مذکور را خریداری کنند دیگر توسعه صنعت روباتیک و تمامی تحولاتی که از آنها صحبت میشود ارزشی نخواهد داشت.
در سالهای اخیر اطلاعات نادرست زیادی در مورد اقتصاد روباتی ارائه شده است و بسیاری از مردم این اطلاعات را پذیرفتهاند و با ورود روباتها به اقتصاد مخالفت میکنند. به نظر شما چگونه میتوان سطح اطلاعات عمومی در مورد اقتصاد روباتی را بیشتر کرد و مردم را با مزایای آن آشنا کرد؟
ما باید در ابتدا این آگاهی را به مردم بدهیم که بین هوش مصنوعی (که یک تحول مثبت در زمینه نرمافزاری است) و روباتهای فیزیکی تفاوت وجود دارد در حالی که اغلب مردم در مورد تفاوتهای این دو گروه اطلاعات دقیقی ندارند. باید در نظر داشت ما در مورد روباتهایی صحبت نمیکنیم که مشاغل انسان را تصاحب میکند بلکه در مورد روباتهایی صحبت میکنیم که به انسان کمک میکند تا کارهایش را به بهترین شکل و با کمترین آسیب فیزیکی انجام دهد. بهترین مثال در بخش فعالیتهای مربوط به سالمندان است. اگر شما از فردی سوال کنید که آیا تمایل دارد روباتی در خانههای سالمندان انجام امور را بر عهده بگیرد قطعاً جواب منفی میشنوید ولی اگر این سوال را بپرسید که آیا موافق این است که روباتی به عنوان نیروی حمایتکننده از سالمندان در فرآیند جابهجایی آنها کار کند قطعاً جواب مثبت خواهید شنید. در این صورت انسانها میتوانند به برقراری رابطه انسانی سالم با سالمندان و تامین نیازهای آنها در زمینه تعامل اجتماعی و صحبت کردن بپردازند و انجام امور روزمره را به روباتها واگذار کنند. این نشان میدهد روباتهای آینده به کمک انسان میآیند تا کارهایی که نیاز به فکر کمتری دارند به آنها سپرده شود و انسان فرصت بیشتری برای مطالعه و مدیریت داشته باشد. این تغییر مثبتی است و میتواند زمینه تغییرات دیگری در بازار کار شود و فرصتهای شغلی تازهای ایجاد کند.
از طرف دیگر به دلیل کم بودن هزینه استفاده از روباتها در فعالیتهای اقتصادی و افزایش سطح درآمد شرکتها، انتظار میرود سطح دستمزدهای انسانهای شاغل در دنیای آینده بیشتر شود. رشد درآمد میتواند زمینهساز ارتقای سطح نیازهای مصرفی شود و تقاضا برای استفاده از کالاهای مصرفی را در جامعه بیشتر کند. این تحول مثبتی برای اقتصاد امروز دنیاست.
گاهی در مورد مفید بودن استفاده از روباتها در اقتصاد صحبت میشود ولی سوال مهم این است که چه کسی باید در مورد این مساله نظر دهد و این منفعت به چه کسی میرسد؟
به نظر من منفعت اصلی روباتی شدن اقتصاد به کل جامعه خواهد رسید زیرا رشد ثروت در جامعه و توزیع عادلانه آن به نفع همه است. ضمن اینکه واگذاری فعالیتهای صنعتی و فیزیکی به روباتها میتواند باعث افزایش سطح سلامت جامعه شود که خود به افزایش طول عمر و افزایش سطح شادابی مردم میانجامد. اما باید سازمان یا ارگانی برای جمعآوری اطلاعات از جامعه ایجاد شود و این سازمان هم مسوولیت تهیه دادههای مربوط به این صنعت را داشته باشد و هم بتواند اطلاعات درستی در اختیار جامعه قرار دهد. شرکتهای بزرگ صنعتی هم در این حوزه نقش مهمی دارند زیرا در نهایت آنچه آنها انجام میدهند باید از سوی جامعه مورد پذیرش قرار بگیرد و با استانداردهای پذیرفتهشده در جامعه تطابق داشته باشد. اگر شرکتی بخواهد موفق عمل کند باید بتواند اثبات کند که روباتهایش مطابق با استانداردهای پذیرفتهشده در جامعه کار میکنند. قوانینی که در سالهای آتی وضع میشود میتواند مبنایی برای ارزیابی کار روباتها و معرفی بهترین روباتها از نظر عملکرد باشد. این استانداردها مانند قوانین مربوط به بازار کار است که امروزه در تمامی کشورها دیده میشود با این تفاوت که دیگر حمایت از روباتها به عنوان نیروی کار معنا ندارد و تنها کارایی آنها و استانداردهای آنهاست که به عنوان مولفهای مهم در نظر گرفته میشود.