آل اسحاق، حوزه دیگر نفوذ را انحصار در واردات کالاهای اساسی مورد نیاز ایران از کشورهای غربی و آمریکایی دانست و خاطرنشان کرد: اگر انحصار کالاهای اساسی ایران در دست این دشمنان قرار گیرد و شرکتهای تامین کننده گندم، روغن و ذرت به صورت انحصاری در دست دشمنان باشند، آنگاه آنها سر بزنگاه میتوانند جلوی واردات کالاها به ایران را بگیرند یا در مورد تامین قطعات یدکی واحدهای حساس بزرگ همچون نیروگاهها، پالایشگاهها و قطعات مربوط به چاههای نفت، همکاری اقتصادی با ایران به گونهای باشد که انحصاری در دست آنها باشد و سر هر بزنگاهی، جریانات سیاسی بین المللی روی همکاری آنها با ایران تصمیم بگیرند. در این صورت، نوعی از وابستگی انحصاری به کالاهای استراتژیک آن هم به دست غربیها رخ خواهد داد که این نوعی دیگر از نفوذ به شمار میآید، چراکه زندگی ایرانیها وصل به تصمیمگیری های غربی خواهد شد.
وزیر اسبق بازرگانی در ادامه خاطرنشان کرد: نوع دیگری از نفوذ غربیها در ایران، مسائل مربوط به منطقه است. هم اکنون ایران سرمایهای تحت عنوان ۴۰۰ میلیون نفر بازار اطراف را در اختیار دارد و موقعیت استراتژیک و سوقالجیشی و در نهایت، جغرافیای سیاسی ایران به نحوی است که میتواند برای نفوذ دشمن نه تنها در ایران بلکه در منطقه، جذاب باشد. در واقع ایران کشوری است که با ۱۵ کشور همسایه خود مرز مشترک داشته و به نوعی دروازه طلایی برای رسیدن به بازار ۴۰۰ ممیلیون نفری به شمار میرود، همین موضوع از یک سو و رسیدن به بازار ۴۰۰ میلیون نفری از سوی دیگر حوزه نفوذ را معنا میبخشد، چراکه بازار کشورهای اروپایی و غربی را به بازار منطقه متصل میکند، بنابراین از این طریق میتوانند نیاز این مردم را تامین کرده و در بخشهای مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آنها نفوذ کنند.
آلاسحاق ادامه داد: این آورده بسیار بزرگی است که مزیت بسیار بالایی برای ایران به شمار میرود و البته باید مراقبت کنیم که آن را تحت تاثیر عوامل نفوذی با دستهایی که انحصارا به برخی از کشورهایی که می خواهند بر ایران و منطقه تسلط داشته باشند، از دست ندهیم. در واقع ایران باید مراقب باشد که واسطهای برای این کشورها نشود بلکه اگر قرار باشد روابطی هم برقرار شود، بدون تنظیم منافع ملی نباید باشد که اجازه داده شود، آنها از این موقعیت، استفاده کامل کنند بلکه اگر بخواهیم اجازه دهیم که آنها در بازارهای اطراف ما ایران را به عنوان عاملی برای رشد و توسعه اقتصادی قرار دهند باید مثلث سه جانبهای از منافع برای ما، غربیها و کشور ثالث شکل گیرد.
وی ادامه داد: به عنوان مثال اگر بخواهیم در کشوری مثل عراق در همسایگی خود، سرمایهگذاری صورت دهیم و نیروگاه، راه یا مسکن بسازیم، که یک پای سرمایهگذاری هم غربی باشد، باید به مزیتهای رقابتی خود توجه کرده و منافع را به صورت برد- برد تعریف کنیم، چراکه به هرحال اروپاییها نیاز به بازار برای کالاها یا خود دارند و در این میان، ایران هم نیاز به سرمایه و تکنولوژی دارد، بنابراین میتواند رابطه سرمایهگذاری در این کشور به صورت «برد- برد» صورت گیرد، ضمن اینکه ایران با در اختیار داشتن ماشینآلات، نیروی انسانی مناسب و ظرفیتهای جغرافیایی، میتواند بخشی از نیاز پروژه مشترک تعریف شده را تامین کند.