با توسعه حمل و نقل عمومی به ویژه تکمیل حمل و نقل ریلی میتوان حجم قابل توجهی از آلودگی راکاست، متاسفانه مسوولانی که حداقل انتظار مردم از آنها، این است که برای سلامتی جان آنها که مهمترین سرمایه هر انسانی است، ارزش قائل شوند،گویی هیچ وظیفهای در قبال مردمی که آنها را به مسوولیت رساندهاند، ندارند. در چنین شرایطی، خواندن اخباری همچون اختصاص ۲ میلیون دلار برای حفاظت از یوزپلنگ ایرانی در کشورمان از سوی نمایندگی سازمان ملل در تهران، قبل از اینکه انسان را خوشحال کند که بیگانگان به فکر حیات جانداران سرزمینمان هستند، آدمی را به فکر فرو میبرد که مگر حیات شهروندان تهرانی آنقدر ارزش ندارد که دولت خودمان از میلیاردها دلار درآمد نفتی، چند میلیون دلار را به آنها اختصاص دهد تا از آلودگی هوا خفه نشوند؟ اِشکال کارمان این است که استراتژیمان در برابر آلودگی هوا از درمان ناقص پس از عود کردن بیماری از طریق تزریق مسکنهای موقت مانند تعطیلی مدارس و اجرای طرح زوج و فرد از درِ منزل فراتر نمیرود، در صورتی که باید به پیشگیری از ابتلا به بیماری با استفاده از مجموعهای از راهکارهای حمایتی همچون کمک به توسعه حمل و نقل عمومی با محوریت حملونقل ریلی استوار باشد و مجبور نباشیم هنگام به اوج رسیدن بحران، کاسه چه کنم چه کنم به دست بگیریم. نکتهای که نباید در این میان مفغول بماند، این است که تا زمانی که تاثیر افزایش جمعیت بر تغییرات آب و هوایی را در نظر نگیریم، هیچ مشکلی حل نمیشود.
هر چه جمعیت بیشتر باشد، تعداد خودروها و تراکم ساختمانها زیادتر میشود و در نتیجه مصرف سوخت و تولید آلودگی افزایش مییابد و از این منظر، میتوان از افزایش جمعیت بهعنوان دلیل اصلی آلودگی هوا نام برد. فراموش نکنیم ما نه تنها هوای دیگران را نداریم، بلکه هوای خود و خانوادهمان را هم نداریم. ما نه تنها هوای شهرمان و کشورمان را آلوده میکنیم، بلکه هوای جهان را نیز میآلاییم، بهطوری که ایران بالاتر از کشوری کاملا صنعتی مانند کانادا، هشتمین کشور جهان از نظر تولید گازهای گلخانهای است و نجات تهران، گامی بلند در نجات ایران و گامی کوچک در نجات جهان از آلودگی محسوب میشود. امروز با ادامه آلودگی هوا و تغییرات جوی، نه تنها انواع پرندگان رنگارنگ از آسمان آبی تهران کوچ کردهاند تا کودکان شهرمان، تصور کنند آسمان تهران از ابتدا سیاه بوده و کلاغها را بهعنوان تنها پرندگان این شهر بشناسند، بلکه پرندگان در اقصی نقاط جهان نیز حرکت به سوی قطب شمال و قطب جنوب را آغاز کردهاند تا از آثار و تبعات خطرناک آلودگیهای زیست محیطی دور بمانند و شاید تمام این نشانهها، تلنگری باشد به ساکنان این شهر خاکستری که در گوش برخی که هنوز آلودگی صوتی قدرت شنوایی آنها را ضعیف نکرده، طنین افکنده و در گوش بعضی که سر و صدای این شهر باعث ضعف شنواییشان شده، زمزمه کند که وقت آن رسیده که از تهران کوچ کنیم…
شهرام جباریزادگان
کارشناس شهری