در سال ۲۰۱۱ شرکت وستاس اعلام کرد بهمنظور دستیابی به درآمد ۱۵ میلیاردی با سود ناخالص ۱۵ درصدی تا سال ۲۰۱۵، برنامههای خود را کنار گذاشته است. برای توجیه اینکه چرا توجه بیش از حد شرکتها به سود ناخالص بالا و قیمتگذاری بالا (بالانگاه داشتن قیمتها بهصورت مصنوعی)، راهکاری برای رقابت تنگاتنگ و خطر فروپاشی توسط رقیبان تازه وارد است، مثالهای متعددی وجود دارد. این راهکار ممکن است تا مدتی برای کالاهای پرفروش موثر واقع شود، همانطور که برای شرکت وستاس اتفاق افتاد بهطوریکه سهام این شرکت سالهای سال بیشتر و بیشتر شد. اگر چه، همانطور که توسط کلایتون کریستنسن نشان داده شد، نوآوران اخلالگر تقریبا همیشه با دستیابی به بخش کوچکتر و کمبهاتر بازار شروع و راهکار سادهتر و سطحیتری پیشنهاد میکنند.
وقتی سهام شرکت وستاس به سرعت بالا رفت، تا پایان سال ۲۰۰۸، حداقل ۱۵ شرکت ژاپنی و چندین شرکت دیگر نیز در حال تولید انبوه توربینهای بادی، اجزای سازنده آن یا توربینهای کوچکتر بودند که در مقابل محصول اصلی شرکت وستاس وارد بازار شدند. در سال ۲۰۰۸، کشور چین ساخت توربینهای بادی کوچک خود را به حدود ۸۰ هزار دستگاه افزایش داد. توجه همهجانبه شرکت وستاس بر سود ناخالص در پروژه راهبردی ۱۵ باعث شد که به تازه واردان اجازه دهند وارد بازار شوند و این بازار از چنگ بازار قیمت گذاری بر اساس سود مطلوب (نوعی روش قیمت گذاری بر اساس سود مطلوب که در آن برای تعیین نرخ فروش تمام هزینههای مستقیم و غیرمستقیم با هم جمع میشود) ربوده شود.
در واقع، بنابر اظهارات شرکت وستاس میتوان گفت که این شرکت رقبای جدید چینی را به هیچ وجه رقیب به حساب نمیآورد ومتوجه رشد سریع آنها نبود.به طوری که فین استورم مدسن، مدیر بخش تحقیق و پژوهش در فناوری شرکت وستاس در نشستی عنوان کرده بود: «ما نمیخواهیم بر سر قیمت با شرکتهای تولیدکننده محصولات ارزانقیمت رقابت کنیم».
۲. اشتباه دوم بسیار شبیه به اولی است: قیمتگذاری نادرست یک محصول جدید بهواسطه برآورد، «آنچه که بازار برای آنها به ارمغان میآورد» (پیتر دراکر).
در سال ۲۰۰۹، زمانی که شرکت وستاس پروژه Triple 15 خود را اعلام کرد، پیشبینی شرکت این بود که به ازای ۹۰ دلار آمریکا برای هر بشکه نفت، انرژی بادی به نسبت منابع انرژی دیگر مانند نفت و گاز جایگزین مناسبتری به حساب میآید.