ترخیص کار شرکت ماشین های فلاحتی
عزم و اراده شاهرخ ظهیری، راه را برای موفقیت او هموارتر کرد. کارفرمای او وضع مالی مساعدی پیدا کرد و تصمیم گرفت فعالیت خود را به حوزه های دیگری هم گسترش دهد. بنابراین شرکتی به نام شرکت ماشین های فلاحتی تاسیس و نمایندگی ماشین های کشاورزی نظیر تراکتور و کمباین را از شرکت آستین انگلیس گرفت و همزمان موفق به اخذ نمایندگی اتومبیل های بی ام و از آلمان غربی آن زمان شد. محل شرکت جدید در جاده قدیم شمیران، شریعتی امروز بود. در آن زمان، که مقارن بود با سال ۱۳۳۲ و دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد، ظهیری به دستور هراتی از فروشگاه کارخانه درخشان یزد به شرکت ماشین های فلاحتی منتقل و مسوولیت گشایش اعتبارات اسنادی امور گمرکی و ترخیص خودروها و ماشین آلات وارداتی از گمرک خرمشهر را به دست گرفت.
شیخ کانوو!
در دهه ۳۰ خورشیدی، هنوز خط مونتاژ خودروی پیکان توسط برادران خیامی در ایران به راه نیفتاده بود. بنابراین خودروهای مورد نیاز کشور از آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه و برخی کشورهای اروپایی وارد ایران می شد. ترخیص خودروهای سواری که توسط شرکت ماشین آلات فلاحتی وارد گمرک خرمشهر می شد برعهده شاهرخ ظهیری بود. مراحل ارسال این خودروها به تهران نیز روش خاصی داشت که ظهیری خود مسوول آن بود. خودروهای سواری به صورت کاروانی توسط راننده هایی که برای آنها در نظر گرفته می شد، راهی تهران می شدند. ظهیری در این باره می گوید: من سوار بر یک خودرو و در پیشاپیش کاروان خودروها به راه می افتادم. سرعت حرکت خودروها از ۱۰ کیلومتر در ساعت شروع می شد و از نیمه راه تا تهران به حدود ۸۰ کیلومتر در ساعت می رسید. راننده ها محلی و اهل همان خرمشهر بودند. خرمشهری ها به کسی که با خودرو در پیشاپیش کاروان حرکت می کرد »شیخ کانوو« می گفتند که کلمه کانوو در زبان محلی معادل همان کلمه convoy انگلیس و شیخ هم به معنی رئیس و پیشقراول کاروان بود.«
انتقال به شرکت ایران و غرب
پیشرفت کاری شاهرخ ظهیری رفته رفته او را به وزنه ای کارآمد در فضای کسب و کار آن زمان تبدیل کرده بود تا آنجا که هراتی روزی ظهیری را به دفتر محل کار کشانده و خطاب به او می گوید: »شما به لقمه بزرگ برای دهان من تبدیل شده اید، چرا که آقای صراف زاده پیغام داده و از من خواسته که شما را برای همکاری نزد ایشان بفرستم.« صراف زاده همشهری هراتی و از ثروتمندان و کارخانه داران معروف یزدی و نماینده مردم یزد در مجلس شورای ملی وقت بود. او سمت ریاست کمیسیون بودجه مجلس را هم برعهده داشت و فردی بسیار پرنفوذ بود. در آن زمان، صراف زاده یکی از سهامداران اصلی شرکت »ایران و غرب« بود. دفتر این شرکت در خیابان شاهرضای سابق و انقلاب فعلی در مجاورت هتل تهران پالاس قرار داشت. اسداللـه علم وزیر دربار و دکتر بوشهری که در آن زمان شوهر اشرف پهلوی خواهر شاه سابق بود، از شرکای صراف زاده بودند. آن سه نفر بعدها گروهی را به نام گروه ماه تاسیس کردند که نوعی شرکت هلدینگ محسوب می شد. به هر حال، شاهرخ ظهیری برای ادامه فعالیت راهی شرکت ایران و غرب شد. پس از مدتی کوتاه که شاهرخ ظهیری در شرکت ایران و غرب به فعالیت مشغول شد، به مدیرعاملی یکی از شرکت های تابعه آن به نام شرکت مهکشت رسید که در کار واردات ماشین آلات کشاورزی بود. این شرکت زیرمجموعه شرکت هایی بود که زیر عنوان گروه ماه به صورت هلدینگ کار می کردند. دیگر شرکت های این گروه عبارت بودند از شرکت ماه موتور، ماهیار، ماهساز که سهامداران آن علم وزیر دربار، مهدی بوشهری شوهر اشرف پهلوی و صراف زاده بودند. شاهرخ ظهیری در آن مقطع علاوه بر مدیرعاملی شرکت مهکشت، مدیر فروش شرکت ایران و غرب نیز بود.