نکته بعدی این است که بانکها برای صدور و اعطای این کارتها به مشتریان خود، باید یک سیستم اعتبارسنجی داشته باشند تا بتوانند تشخیص دهند که کدام مشتری میتواند کدام نوع از کارت را دریافت کند؛ کارت برنز، نقرهای و طلایی به چه کسانی تعلق میگیرد؟ همچنین باید سیستمی داشته باشند تا بتوانند از مشتریان خرد که تعداد زیادی هم دارند، وسایل و ضمانتنامههای لازم را دریافت کنند. در این زمینه به نظر میرسد که بانکهای ایران از چابکی و چالاکی لازم برخوردار نیستند و دلیلش این است که بانکها تا به حال منابع خود را به مشتریان بزرگ و شرکتی میدادند. درست است که خانوارها نیز تسهیلاتی را از بانکها دریافت کردهاند، اما تعدادشان خیلی کم است و بیشتر بانکها تسهیلاتشان را به مشتریان بزرگ و شرکتی میدهند.
بانکهای ما هیچ ساز و کار مناسبی برای اینکه بتوانند در یک حجم بسیار گسترده از تسهیلات خرد به خانوارها اعطا کنند، ندارند؛ زیرا مدل کسبوکار آنها، مدل اعطای تسهیلات خرد به خانوارها نبوده است. درست است که این تسهیلات را قبلاً نیز پرداخت میکردند، اما روی آن حساب زیادی نمیکردند. اگر بانکهای ما مدل کسبوکارشان را به سمت تامین مالی خرد و کوچک میبردند و در تولید، تمرکزشان را بر بنگاههای متوسط و در مصرف نیز، بهسوی خانوارها میگذاشتند شاید مشکل مطالبات غیرجاری که درحال حاضر وجود دارد، در نظام بانکی وجود نداشت. زیرا عمده کسانی که از بانکها تسهیلات کلان گرفتهاند و الان قادر به بازپرداخت آن نیستند، همان مشتریان بزرگی هستند که تسهیلات بسیار بزرگ دریافت کردهاند. مشتریان خرد معمولاً با یکی دو ماه تاخیر در سررسید که مشمول جریمه هم میشوند و تمام این جریمهها را هم باید پرداخت کنند، بدهیهای خود را به بانکها دادهاند.
مدل کسبوکار بانکی نیز اشکال دارد و تا این مدل تغییر پیدا نکند، نمیتوان انتظار داشت که بانکها بتوانند بهطور گسترده این کارتهای اعتباری را صادر کرده و در اختیار مردم قرار دهند. غیر از اینکه از مشکل کسبوکاری از این بابت برخوردارند، از لحاظ ساختاری نیز دچار مشکل هستند؛ زیرا مدل ساختار کسبوکارشان بر اساس اینکه این تسهیلات را اعطا کنند، ساخته نشده است. بانکها دنبال چند مشتری بزرگ هستند که تنها با آنها کار کنند، یعنی عمده تسهیلاتشان را به تعداد کمی از مشتریان که در واقع مشتریان بزرگ و عمده آنها هستند، اعطا میکنند و مدل کسبوکارشان بر این اساس طراحی و پیریزی شده است. از اینرو، اینکه بانکها بتوانند و بلد باشند در یک سطح گسترده اعتبارات ۱۰، ۳۰ و ۵۰میلیونی در اختیار مردم قرار دهند، به لحاظ ساختار فنی موجود در شبکه بانکی ایران وجود ندارد.
به همین دلیل، بانکها از این ایده استقبال نخواهند کرد. این در حالی است که اگر بانکها به این حوزه ورود کنند، بهطور کلی سیستم کسبوکار بانکی کشور ما دچار تحول و تغییر میشود. در سالهای گذشته سیستم بانکی ما به سمت کسبوکارهای بزرگ جهتدهی شده است و تا حدی نیز به خانوارها تسهیلات خرید مسکن یا خرید خودرو بهصورت محدود ارائه میدادند که آن تسهیلات خرید مسکن نیز بهطور عمده از سوی یک بانک تخصصی که همان بانک مسکن است، اعطا شده و بقیه بانکها نیز مدل کسبوکارشان اعطای تسهیلات به مشتریان بزرگ و عمده بوده است. اگر این اتفاق که از آن صحبت میکنیم رخ دهد، به این معناست که یک تحول اساسی در شبکه بانکی اتفاق خواهد افتاد. تحول ساختاری هم سخت است. بانکهایی که همه ساختارشان را بر این اساس تنظیم کردهاند که با تعداد معدودی از مشتریان کلان کار کنند، چگونه ممکن است بتوانند در یک حد گستردهای وامهای بیشمار خرد اعطا کنند؛ آن هم در یک فاصله زمانی کوتاه.