خانه > اخبار > چه باور کنیم چه نکنیم… تجارت آب بالاتر از نفت شکل می‌گیرد

چه باور کنیم چه نکنیم… تجارت آب بالاتر از نفت شکل می‌گیرد

او هم نترسیده بود…
فکر آب و جنگ آب یک لحظه رهایم نمی‌کرد. تصمیم گرفته بودم شکایت کنم. اینطوری که نمی‌شود، حالا احساس می‌کردم قضیه آب برای زندگی از نفت هم مهم‌تر است. چرا هیچ‌کس حرفی نمی‌زند؟ خودم در یک برنامه تلویزیونی شاهد بودم مجری سرحال و خندان نقشه تهیه شده از یک موسسه مهم آماری را نشان می‌داد که بخش‌های مختلف کره زمین را در جهت دسترسی به آب یا برعکس نبود آب بررسی کرده بود و نتیجه آن را با رنگ‌های مختلف طراحی کرده بودند، بعضی جاها سفید بود، یعنی به اندازه کافی آب داشتند، بعضی جاها سبز بود، آب مناسب داشتند، بعضی جاها زرد بود، هشدار می‌داد، باید مراعات می‌کردند، بعضی‌ها قرمز بود، کم‌آبی مشخص و در میان رنگ قرمز چند کشور هم بودند که زرشکی شده بود، در معرض خطر، گوینده طبق نوشته می‌خواند که… در یک اقلیم پرخطر از نظر کمبود آب قرار داریم. گربه ایران کاملا زرشکی بود، و نصیحت می‌کرد، چند عکس را هم نمایش داد که در برخی نقاط همه منتظر رسیدن آب بودند تا ۲۰ لیتر آب برای خوردن بگیرند و در کمال تعجب گفت: حالا به آگهی‌های تبلیغاتی نگاه می‌کنیم و بعد هم یک ترانه خوب می‌شنویم.
بعد فنجان چایش را جرعه جرعه خورد. او هم نترسیده بود، چرا هیچ کس به جنگ آب فکر نمی‌کند؟ آب هامون خشک شده است، در نقشه بعضی کشورها نفت داشتند، بعضی‌ها آب داشتند، پس طبیعت به تساوی کار کرده، این یک ماجرای واقعی است. از کوچه به خیابان می‌زنم، صدای سحرانگیز ریزش باران می‌آید، جویی از آب تشکیل شده، جلوی یک فروشگاه مدرن که عطر و ادکلن و لباس‌های شیک می‌فروشد قرار دارم، نوجوانی در حال شستن پیاده‌روی جلوی مغازه با شیلنگ آب است، باز فشار روانی به جانم افتاده، جانم خوش برورو و آراسته‌ای کارگردانی می‌کند؛ اونجا، کنار باغچه، اون کاغذها رو بزن تو جوب، بعد هم آب رو بگیر به شیشه‌های ویترین، قشنگ با ورقه روزنامه خشک کن. زودباش.
نوجوان حتی اجازه نمی‌دهد چند نفری مثل من بدون شتک آب عبور کنند، آرام می‌گویم: آقاجان، می‌دونی چقدر آب تصفیه‌شده آشامیدنی را ریختی روی زمین؟ نمی‌شه با یه جاروی خیس آشغال‌ها رو رد کنی؟
نوجوان با لبخند به صاحب فروشگاه نگاه می‌کند، چشمک‌زدنش را احساس می‌کنم، با تمسخر می‌گوید: آقاجان، پدرجان، بزن از تو خیابون رد شو.
با لبخند آرامی می‌گویم: پسرجان، منظورم اینه که آب رو هدر ندهی.
این بار جوان صاحب مغازه دخالت می‌کند؛
ـ شما چه‌کاره‌اید؟ اگه تشنه‌ای از همین آب بخور. بعد هم به شما اصلا مربوط نیست، پول‌شو من می‌دم.
زمزمه می‌کنم:
ای وای، باز جنگ آب، چرا همه از پول آب صحبت می‌کنن؟ یه لیتر آب میشه هزار تومن، حداقل ۳۰۰ لیتر آب ریختن رو زمین، یعنی ۳۰۰هزار تومان.
می‌گوید: تو بگو ۳۰۰ میلیون. سر صبحی خوب حوصله داری‌ها! معلمی؟ ناظمی؟ وزیر آبی؟ میرآبی؟
جوانک می‌خندد؛
ـ چی؟ میرآب؟
و صاحبکارش با عصبانیت می‌گوید: آره، بابام تعریف می‌کنه، اون‌وقتا، هر محله یه میرآب داشته، آب رو تو جوب، می‌رسوندن به حوض و آب‌انبار خونه‌ها، ایشون حتما از اون روزها اومده!
چند نفری می‌خندند.

همچنین ببینید

عدم تبعیت شرکت های تابع وزارت نفت از سیاست های کلان / جولان دلالان صنعت تجهیزات نفتی

صنعتگران تجهیزات نفتی از عدم استقبال شرکت های زیرمجموعه وزارت نفت از سامانه تامین الکترونیکی ...

[show-logos orderby='none' category='brand' activeurl='new' style='hgrayscale' interface='hcarousel' tooltip='true' description='false' limit='0' img='100']