خود کند.
شریعتینیا گفت: دولتمردان چین برای دستیابی به این هدف، مجموعه اسنادی را تدوین و منتشر کردهاند؛ اولین سند از این سری اسناد، سند “سیاست تجاری” است که سال ۲۰۱۲ منتشر شد. در این سند چند نکته کلیدی وجود دارد؛ ارتقای مزیت رقابتی، کاهش مصرف انرژی و کاهش آلودگی زیستمحیطی که برای چین یک معضل بزرگ به ارث رسیده از همان مرحله تولیدمحوری است، ارتقای استانداردهای کیفی و ایمنی کالاهای صادراتی، ارتقای مسئولیت اجتماعی شرکتهای فعال در صادرات و واردات، تمرکز بر برندینگ و ارتقای جایگاه چین در زنجیره ارزش از جمله نکات مهم سند تجاری چین است.
وی درباره سند بعدی گفت: دومین سند منتشرشده توسط چینیها، سند “سیاست صنعتی چین” است. در این سند ارتقای کامل و جامع صنعت چین، افزایش میزان بهرهوری این صنعت به گونهای که چین بتواند در حلقههای بالاتر زنجیره جهانی ارزش قرار گیرد و همچین افزایش سهم تولید داخل در اجزای اصلی تولیدات صنعتی به ۴۰ درصد تا ۲۰۲۰ و ۷۰ درصد تا ۲۰۲۵ مدنظر قرارگرفتهاست. نکته کلیدی در این سند، صنایع کلیدی دهگانهای است که چینیها به عنوان صنایع اصلی برای سرمایهگذاری انتخاب کردهاند. تمامی این صنایع، صنایع هایتک هستند و در راستای ارتقای چین از نقطه پایین منحنی لبخند به سمت بالا انتخاب شدهاند.
شریعتینیا افزود: علاوه بر این دو، چینیها سند دیگری نیز منتشر کردهاند که بسیار برای ما حائز اهمیت است. این سند، سند سیاست چین در قبال جهان عرب است. در این سند یک الگوی همکاری با جهان عرب تدوین کردهاند به نام ۳+۲+۱ که منظور از یک، انرژی است. آنها معتقدند که انرژی باید کانون و محور اصلی همکاریها با جهان عرب باشد. ایجاد زیرساختها و تسهیل تجارت و سرمایهگذاری به عنوان دومی محور همکاری با اعراب درنظر دارند و به عنوان سومین محور همکاری با کشورهای عرب، صنایع هایتک، هوافضا و هستهای را در نظر گرفتهاند. از آنجایی که ملاک تقسیمبندی برای چین، برخورداری کشورها از منابع نفت و گاز است بنابراین قاعدتا الگوی رفتاری چین با ایران به عنوان یک کشور نفتی مبتنی بر الگوی رفتاری تعریف شده در الگوی همکاری با جهان عرب است.
استاد دانشگاه شهید بهشتی ادامهداد: با در نظر گرفتن این سه سند و آنچه به عنوان چشمانداز از سوی دولتمردان چینی تاکنون عنوان شدهاست، میتوانیم به تصویر دقیقتری از طرح جاده یا کمربند اقتصادی ابریشم برسیم. به عبارت دیگر چین برای تحقق اهداف سه سندی که توضیح دادهشد، به دنبال اجرای کمربند اقتصادی ابریشم است و قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ به این هدف دست پیداکند.
شریعتینیا افزود: چین در حال تغییر جایگاه خود از کنشپذیری به سمت کنشگری و کارگردانی است. ابتکار جاده ابریشم هم در واقع نماد تغییر چین از یک کشور در حال توسعه و یک قدرت منطقهای به یک قدرت جهانی است. این طرح با بهرهگیری از الگوهای تجارت جهانی که مبتنی بر زنجیره جهانی ارزش شکل گرفتهاند و پیش میروند؛ طراحی شده است. هدف کلیدی چین از این طرح و پیشبرد آن، شکلدهی به یک زنجیره ارزش چینمحور در محیط ژئواکونومیک اوراسیا و آفریقا است.
به گفته این پژوهشگر “در حال حاضر یک زنجیره در آمریکای شمالی، یک زنجیره در اروپا و یک زنجیره دیگر نیز در آسیاپاسفیک وجوددارد. چین در هرسه این زنجیرهها حضور موثری دارد