خانه > اخبار > ۱۰ مطالبه فوری اقتصادی از دولت دوم روحانی

۱۰ مطالبه فوری اقتصادی از دولت دوم روحانی

  نظام تعرفه

نظام تعرفه به‌عنوان مهم‌ترین ابزار سیاست تجارت خارجی در دست دولت‏ها است که می‏توانند از آن برای محدود کردن یا بسط دادن دسترسی به بازارها استفاده کنند. دولت‏ها با استفاده از نظام تعرفه و ایجاد محدودیت‏های تجاری، قادر به اثرگذاری بر فضای بازرگانی خارجی و از طریق اعمال سیاست‏های حمایتی، قادر به اثرگذاری بر فضای تولیدی و فضای حاکم بر اقتصاد غیررسمی کشورها هستند، بنابراین با توجه به مطالب عنوان‏شده نظام تعرفه‏ای از اهمیت ویژه‏ای نزد بخش‌خصوصی برخوردار است. تعدد ردیف‏های تعرفه و نرخ بالای تعرفه ازجمله مشکلات نظام تعرفه در ایران است. از طرفی موانع غیرتعرفه‏ای اعمال‏شده در اقتصاد ایران در قالب محدودیت‏های مقداری و ممنوعیت ورود برخی کالاها و در نتیجه افزایش تفاوت قیمت‏های داخلی و بین‏المللی، زمینه را برای ورود کالاها از راه قاچاق و به روش‏های غیرقانونی باز کرده و عرصه را برای فعالیت بخش‌خصوصی تنگ کرده است. ازاین‏رو بخش‌خصوصی خواستار حرکت به سوی حذف هرچه بیشتر موانع تجاری غیرتعرفه‏ای و اصلاح نظام تعرفه‏ای از طریق کاهش طبقات ‏تعرفه منطبق بر الزامات الحاق به سازمان تجارت جهانی است.

  خصوصی ‏سازی

در قانون سیاست‏های کلی اصل ۴۴ در نظر گرفته‏شده است که ۸۰ درصد از سهام بنگاه‌های دولتی مشمول اصل ۴۴، به بخش‏های خصوصی، شرکت‏های تعاونی ‏سهامی عام و بنگاه‌های عمومی غیردولتی واگذار شود. هدف از این واگذاری‏ها تغییر نقش دولت از مالکیت و مدیریت ‏مستقیم بنگاه به سیاست‌گذاری، هدایت و نظارت، در کنار توانمندسازی بخش‏های خصوصی و تعاونی در اقتصاد و حمایت ‏از آنها بوده است. شواهد حاکی از آن است که نه‌تنها اهداف مشخص‏شده در قانون، تحقق‏نیافته بلکه در اغلب مواقع ‏خصوصی‏سازی نیز به معنای واقعی آن رخ نداده و اغلب واگذاری‌ها بابت رد دیون دولتی و سهام عدالت انجام گرفته است. عدم‏اصلاح ساختار شرکت‏ها پیش از واگذاری، عدم توجه به درجه ‏انحصار پس از واگذاری، عدم موفقیت در قیمت‏گذاری و واگذاری قسمت قابل‏ملاحظه‏ای از شرکت‏ها به سازمان‏های شبه‏ دولتی، ازجمله ‏مشکلات واگذاری‏های انجام‏شده بوده است. باید توجه داشت که تنها تغییر مالکیت، ضامن موفقیت خصوصی‏سازی نیست و عوامل دیگری نیز در این امر دخیل هستند که باید موردتوجه قرار بگیرند.

  آزادسازی اقتصادی

 آزادی اقتصادی به معنای حذف مداخله دولت در اقتصاد و آزادی ورود و خروج در بازارها است و شامل مجموعه اقداماتی است که به برداشتن کنترل‏های دولتی از بازارهای مالی و سرمایه، بازارهای کالا و خدمات و بازار کار و واگذاری آن به مکانیزم بازار می‏انجامد. درواقع آنچه به‌عنوان محور آزادی اقتصادی بر سر آن اجماع نظر وجود دارد، حداقل بودن میزان دخالت دولت در اقتصاد است. براساس شواهد و تجربیات موجود، اجرای موفق سیاست آزادسازی اقتصادی، به شرایط زیرساختی و قدرت اقتصادی آن کشور وابسته است. بررسی وضعیت کشور طی چند سال اخیر حاکی از آن است که کشور در رکودی بی‏ سابقه به‌سر می‏برد، شرایط تولید و به‌طور ویژه بخش صنعت کشور نابسامان است و بسیاری از بنگاه‌های کشور در شرف تعطیلی هستند. بخش اعظم صادرات کشور مربوط به نفت و گاز و مشتقات آنها است که این مساله کشور را از تمرکز بر تولیدات با ارزش افزوده بالا دور کرده و آن را به صادرکننده محصولات خام تبدیل کرده است. از طرفی در حال‌حاضر بسیاری از فاکتورهای موثر بر ظرفیت جذب سرمایه خارجی در کشور وجود ندارد. بنابراین بسیاری از الزامات و بسترهای موردنیاز اجرای سیاست آزادسازی در کشور فراهم نیست و حرکت به سمت سیاست مذکور در چنین شرایطی، می‏تواند بخش تولید را بیش از پیش تضعیف کند.

[show-logos orderby='none' category='brand' activeurl='new' style='hgrayscale' interface='hcarousel' tooltip='true' description='false' limit='0' img='100']