مقابله با انصارالله یمن
هدف مهمی که در روند سد کردن نفوذ ایران در خاورمیانه خودنمایی میکند، مقابله با انصارالله بهعنوان متحد تهران است. دو سال پس از شروع بحران در یمن، رسانههای آمریکایی اعلام کردند که واشنگتن شمار ماموریتهای زمینی خود در یمن را افزایش داده است.
این افزایش عملیات در شرایطی است که واشنگتن همواره و در طول دو سال اخیر بیشتر نقش هماهنگکننده اطلاعاتی و بعضا پشیبانی از عملیات هوایی عربستان و نیروهای ائتلاف را بر عهده داشته و کمتر در صحنه عملیاتی و میدانی نقش آشکاری داشته است. پس از روی کارآمدن رئیسجمهوری جدید آمریکا و تاکیدی که او بر بازنگری در راهبرد ایالاتمتحده در خاورمیانه داشته و تلاشی که سعودیها برای جلب نظر ترامپ در ابعاد اقتصادی به عمل آوردند، شاهد آن هستیم که یمن در این استراتژی، جایگاه ویژهای پیدا کرده و صحنه میدانی آن تحولات جدیدی را به خود دیده است.
در این چارچوب، مهار و کنترل روند پیشرویهای میدانی انصارالله و متحد آن علی عبدالله صالح مهمترین نمود این سیاست است. این دستور کار از طریق ارسال سلاح برای پشتیبانی از نیروهای سعودی و ائتلاف صورت میگیرد که میتواند حکم اهرم فشار برای جلوگیری از روند پیش روی انصارالله از یکسو و هدایت آنها به میز مذاکره در شرایط اجبار باشد که میتواند بر کاسته شدن از سطح مطالبات آنها موثر باشد. منابع نظامی پیشبینی میکنند که سلاحهای جدید در عملیات اشغال ساحل الحدیده در غرب یمن و مشرف به دریای سرخ استفاده خواهد شد.
پیشتر «مارتین ایندیک» معاون موسسه بروکینگز در مقالهای درخصوص استراتژی آمریکا در یمن نوشته بود: «تلاش موفقیتآمیز برای به دست آوردن کنترل بندر الحدیده بر محاسبات حوثیها تاثیرگذار است و موجب میشود جناح آنها در مذاکرات جدیت و عقلانیت بیشتری پیدا کند.» همچنین جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا نیز با برجسته کردن نقش ایران در یمن در اظهاراتی مدعی شده بود که تهران در جهت بیثباتی منطقه گام برمیدارد و برای رسیدن به یک راهحل در موضوع یمن باید جلوی ایران گرفته شود. او همچنین ابراز کرده بود که آمریکا باید با تشکیل یک گروه شبهنظامی دیگر مانند حزبالله مقابله کند.
بازیابی روابط واشنگتن و ریاض
بی میلی باراک اوباما، رئیسجمهوری سابق آمریکا در همراهی با عربستان، خشم و نارضایتی مقامات سعودی را از این انفعال به حد اعلی رسانده بود. موضوعی که باعث شده بود مقامات سعودی همچون بندر بنسلطان از تجدید نظر در روابط با واشنگتن سخن به میان آورند. در مقطع کنونی بهنظر میرسد که این نارضایتی جای خود را به دلگرمی از اقدامات تند ترامپ امیدوار کرده است.
در همین ارتباط، وزیر خارجه عربستان همزمان با زمزمههای سفر رئیسجمهوری جدید آمریکا به ریاض گفت اینکه رئیسجمهوری آمریکا، عربستان را بهعنوان اولین مقصد سفرهای خارجی خود انتخاب کرده، نشاندهنده نقش محوری عربستان در جهان اسلام و کشورهای عربی است. عادل الجبیر با بیان اینکه عربستان شریک اول آمریکا در جهان اسلام و در میان کشورهای عربی و نیز شریک اولش در مبارزه با تروریسم و افراطگرایی و نابودی داعش و القاعده است، افزوده بود: «عربستان در صف اول کشورهایی ایستاده که با دخالتهای منفی ایران در امور منطقه مقابله میکند و این مساله بسیار مهمی برای آمریکا است، بنابراین مشارکت با آمریکا موضوع بسیار مهمی است.»
جبیر با تاکید بر اینکه «عربستان شریک اقتصادی قدرتمند و بزرگی برای آمریکا و بزرگترین منبع نفت و نیز از بزرگترین سرمایهگذاران در جهان است»، سفر ترامپ به عربستان را از هر لحاظ «سفری تاریخی» توصیف کرد و گفت: «ترامپ تمایل دارد نقش و جایگاه آمریکا در جهان را به این کشور بازگردانده و داعش و دیگر گروههای تروریستی را نابود کند و مانع از فعالیتهای غیرقانونی ایران در منطقه شود و این همان چیزی است که همپیمانان آمریکا در منطقه خواستار آن هستند.»
پیشتر سیمون هندرسون، کارشناس خاورمیانه در موسسه واشنگتن در مطلبی تحلیلی نوشته بود: «ترامپ، عربستان را متحدی کلیدی در خاورمیانه میبیند، درحالیکه اوباما درست دیدگاهی مقابل این را داشت.» او معتقد است عربستان و همسایگان عرب این کشور نسبت به ترامپ خوشبین هستند و این بهدلیل سرخوردگی عمیق آنها از انفعال اوباما در خاورمیانه بهویژه در سوریه است. اعراب خلیجفارس بر این باورند که پیشینه تجاری ترامپ، بیعلاقگی او به حقوق بشر و سختگیری در قبال ایران مسائلی است که آنها میتوانند به دولت ترامپ خوشبین باشند.
«بروس ریدل»، تحلیلگر سابق سیا و کارشناس موسسه بروکینگز نیز در این خصوص میگوید: «اعراب خوشحالند که اوباما رفته است، آنها از بیعملی اوباما در خاورمیانه که موجب گسترش موج بهار عربی شد سرخوردهاند. آنها معتقدند اوباما به جای حمایت از آنها به اعمال فشار میپرداخت و اساسا، اوباما خود یکی از دلایل فروپاشی کشورهای عرب و سقوط آنها به دست امواج بهار عربی بود.»