برندگرایی، تعصب محور و عدم توجه به کیفیت و برتری محصولات
برای مدتی اندک محصولات کمپانی آئودی در تیراژی ناچیز به کشورمان راه یافتند. حضور کمرنگ این خودروساز در کنار عدم شناخت کافی ایرانیان از این خودرو سبب شد تا همانند گذشته، بسیاری آئودی را یک خودروساز درجه۲ بپندارند و حتی ملیت آن را نشناسند؛
به طوری که مشاهده شده بسیاری آئودی را یک خودروساز ایتالیایی بدانند! این مورد یکی از صدها نمونه مشابهی است که در بازار ایران سبب شده است تا برخی برندها با شکست مواجه شوند و برخی دیگر نیز بسیار سادهتر بتوانند جایگاه مناسبی به دست آورند.
یکی از مهمترین عوامل این روند، گذشته تاریخی و تبلیغات برندهایی خاص است. برای مثال، در میان ما ایرانیان مرسدس بنز و بامو به عنوان خودروهایی باکیفیت و لوکس شناخته شدهاند که حتی اگر دست به تولید خودرویی نهچندان مناسب و به دور از حد و اندارههای برند خود بزنند، منزه از گناه هستند و قطعاً محصول آنها برترین نمونه است.
وضعیت مشابهی برای خودروهای آمریکایی وجود دارد. بارها در کوچه و خیابان شنیدهام که بسیاری آرزوی ورود مجدد خودروهایی آمریکایی به بازار ایران را دارند. حال آنکه با اندکی مطالعه نشریات و رسانههای معتبر بین المللی همانند مجلات آمریکایی و انگلیسی و آلمانی، متوجه این امر خواهید شد که تعدادی از محصولات بنز و بامو در حد و اندازههای نام و نشان این دو خودروساز نیستند و از رقبای هموطن خود همانند فولکس واگن و آئودی و همچنین محصولات رقیب ولوو و برخی دیگر از خودروسازان ضعیفتر ظاهر شدهاند.
همچنین امروزه تقریباً هیچ یک از محصولات آمریکایی در حد و اندازههای دوران اوج آمریکاییها (دهه ۵۰ تا اواسط دهه ۷۰ میلادی) نیست و برای مثال در بسیاری از مقایسههای گروهی، محصولات شورولت قائله را به هم کلاسان خود از برند ژاپنی تویوتا میبازند. اما به دلیل تعصبگرایی بیمورد و تا حدی غیرمنطقی حاکم بر تفکر خودرودوستان داخلی، هرگز مواردی همچون کیفیت و ایمنی مورد توجه ما قرار نمیگیرد.
کمتر کسی شاید بداند که آئودی سالهاست که توسط مؤسسات معتبری همچون JD Power از نظر کیفیت محصولات بارها بالاتر از مرسدس بنز و آئودی قرار گرفته است. اما جالبتر از آن این است که در بسیاری از موارد محصولات ژاپنی و کرهای از نظر کیفتی و ایمنی بالاتر از رقبای آلمانی و آمریکایی خود قرار میگیرند.
همین نشاندهنده تفکر بسته ما برای انتخاب و خرید خودرو است؛ تفکری که بیشتر به برندگرایی نظر دارد تا منطق و بررسی موشکافانه.