بورس تهران این روزها همچنان با کمبود معامله مواجه است. شاید این موضوع مهمترین چالش این برهه برای بازار سهام تهران باشد. اگرچه اولین پیشبینیهای شرکتها برای سال مالی آتی تاحدودی دلگرمکننده است و بعضا شاهد تعدیلات مثبت قابل توجهی هستیم، اما بازار همچنان با کمواکنشی مواجه است و در صورت بروز واکنشها نیز، عرضههای قابل توجه توان بازار را برای صعود کمرنگ میکند.
به نقل از اقتصادنیوز ، روز گذشته نیز ارزش معاملات خرد سهام به زحمت به محدوده ۱۱۶ میلیارد تومان رسید. رقمی که برای بازاری ۳۳۰ هزار میلیارد تومانی بسیار ناچیز است. این قبیل مسائل باعث شده است که متولیان بازار دوباره برای حمایتهای نه چندان منطقی دست به کار شوند. حمایتهایی که اگرچه در کوتاهمدت باعث رشد بازار یا جلوگیری از افت آن میشود، اما در بلندمدت نه تنها سودی برای بازار نخواهد داشت، بلکه ممکن است بازار سهام را با مشکلات بیشتری روبهرو کند.
منسوخ شدن حمایتهای تابلویی
متولیان بازار سهام بهطور سنتی نسبت به شاخصهای بازار حساسیتهای غیرضروری نشان دادهاند. نحوه برخورد نهاد ناظر با معاملات بازار سهام همواره نشان داده است که شاخص بورس نه بهعنوان دماسنج بازار، بلکه بهعنوان ویترین افتخارات مدیران مطرح بوده است. بر این اساس متولیان بازار همواره سعی داشتهاند که حمایتهای بعضا صوری از بازار را در برنامههای خود داشته باشند. پیش از این تلاش میشد که معاملات سهام بهگونهای هدایت شود تا باعث افزایش شاخص کل شود یا دستکم باعث افت ارتفاع شاخصهای بورسی نشوند. برای مثال، مهم نبود که کلیت بازار نشاندهنده بازاری نزولی و غیرجذاب باشد، با استفاده از هر ابزاری تلاش میشد که شاخص کل مثبت بماند یا کمتر نزول نشان دهد. فرقی نمیکرد که ریاست سازمان بورس بر عهده چه کسی است، همواره فقدان شجاعت در پذیرش شاخص نزولی حس میشده است. برای جلوگیری از افت شاخص، انجام معاملات بلوک در نمادهای عادی، تشویق حقوقیهای بزرگ برای خرید سهام در روزهای سرخ یا جلوگیری از فروش سهام توسط سهامداران بزرگ در سالهای اخیر بهطور مرتب مورد استفاده قرار گرفته است. این قبیل اقدامات در گذشته نیز مورد انتقاد کارشناسان بازار قرار میگرفت، اما استفاده از این ابزارهای فراقانونی به حدی تکرار شد که بدنه بازار سهام و اکثریت فعالان بازار با استفاده از هر تریبونی صدای اعتراض خود را به گوش متولیان بازار رساندند. در اقدامی هوشمندانه و در ماههای اخیر، دستکاری معاملات در نمادهای بزرگ و شاخصساز متوقف شد. اما نحوه برخورد متولیان بازار نشان میدهد با وجود منسوخ شدن روشهای نخنما برای اعمال حمایتهای صوری، همچنان تلاش بر این است که نقدشوندگی، تحلیلپذیری و شفافیت بازار برای ثبات بخشی به بورس فدا شود. در واقع متولیان بازار نشان دادهاند که حمایت غیرواقعی از بازار این بار با ابزارهای جدید در برنامه قرار گرفته است.
ابزارهای جدید برای حمایت از بازار
در ماههای اخیر روشهای جدیدی برای حمایت از بازار ابداع شده است که به نظر میرسد با اعمال نفوذ و فشار ذینفعان بازار سهام، به متولیان بازار سهام تحمیل شدهاند. پیش از معرفی این ابزارهای جدید، بیفایده نیست، اگر ابعاد فعلی بازار سرمایه ایران را مرور کنیم. شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران این روزها حال و روز خوشی ندارند. سودآوری این شرکتها در سه سال اخیر روندی نزولی را طی کرده است. دلیل عمده آن را میتوان در تصمیمات دولت برای کنترل تورم جستوجو کرد. برای رسیدن به این هدف لازم بود که بازار پول ساماندهی شود و در انتشار پول پرقدرت (چاپ اسکناس) احتیاط به خرج داده شود. اگرچه در سالهای اخیر رشد نقدینگی ادامه داشته است، اما اولا رشد آن کنترل شده بوده است و در ثانی کانالیزه شده است. بانک مرکزی در برخورد با بانکها و دولت برای استقراض منابع جدید پولی، محتاطتر بوده است. از طرف دیگر سمت تقاضا در اقتصاد ایران، برای سه سال گذشته دچار ضعف بوده است. ضعف به وجود آمده به دو دلیل عمده رخ داد. اول کاهش نرخ تورم و افزایش هزینه فرصت پول بود که باعث شد مصرفکنندگان ترجیح دهند با اخذ سود بدون ریسک سپردههای بانکی، مصرف خود را به دورههای بعد موکول کنند. دوم فضای انتظارات اقتصاد ایران در سالهای گذشته به دلیل مذاکرات هستهای به نحوی رقم خورد که سمت تقاضا را با کاهش میل به مصرف مواجه کرد. بنابراین در تمام حوزههای اقتصادی شاهد افت تقاضا بودیم. اقتصاد ایران از منظر خارجی هم در سالهای اخیر با تهدیدات قیمتهای جهانی کالاها مواجه شد. بنابراین طبیعی بود که شرکتهای حاضر در بورس با افت سودآوری مواجه شوند. شاید لفظ طبیعی برای اقتصاد ایران چندان مناسب نباشد، اما تبعات این اقتصاد غیرطبیعی، بدون شک طبیعی است.