در کشور ۳میلیون تن قراضه برای واحدهای فولاد نیاز است، درحالیکه ۱/۵میلیون تن قراضه در کشور وجود دارد. این در حالی است که براساس برآورد کارشناسان حدود ۵۰۰۰هزار تن قراضه بهدلیل تفکیک نشدن زبالهها از مبدا در بیابانها از بین میرود.
البته علاوه بر کمیت قراضه، کیفیت آن بسیار مهم بهشمار میرود. درباره کیفیت قراضه و قراضههای ممنوعه با سیدتقی مرتضویان کارشناس و فعال بازار ضایعات به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
چه تقسیمبندی کیفی برای قراضه در کشور وجود دارد؟ آیا استانداردی برای قراضه آهن وجود دارد؟
برای نخستینبار در سازمان ملی استاندارد، استاندارد ملی آهن قراضه ثبت شد. البته این استاندارد هیچگاه به اجرا گذاشته نشده است، اما استاندارد دیگری در ایران در دهه ۷۰ تا ۸۰ به کار رفت که بهنام «ایلوا» معروف شد که در آن زمان شرکت ایلوا این استاندارد را به فولاد مبارکه ارائه کرد و فولاد مبارکه نیز در آن زمان آن را مورد استفاده قرار داد. از آن به بعد در کشور سایر فولادسازها نیز به تبعیت استفاده کردند. این استاندارد شامل ۷درجه یا گرید شامل سنگین۱و۲، متوسط ۱و۲، سبک ۱ و ۲ و ۳ بود که این استاندارد جایگزین استاندارد ملی شد. منتهی از زمانی که فولاد مبارکه به سمت مصرف ۹۸درصدی آهن اسفنجی پیش رفت و از بازار قراضه خارج شد، این استاندارد نیز یکباره فرو ریخت و بازار به سمت یک تقسیمبندی سنگین، متوسط و سبک پیش رفت. چند سالی بر همین روال پیش رفت، اما پس از یک مدت برخی فروشندهها مدعی شدند آهن قراضه آنها از سنگین که بهترین نوع قراضه بهشمار میرفت هم بهتر است. اما در حقیقت موضوع از این قرار بود که فروشنده برای اینکه بار خود را گرانتر بفروشد و خریداران نیازمند هم بر این استدلال که قراضه ویژهای را خریداری کردهاند، حاضر به خرید و فروش با این عنوان میشدند. از اینرو واژه «ویژه» خودبهخود وارد فرهنگ قراضه شد. بنابراین بهتدریج ویژه درجه۱و۲ جایگزین سنگین شد. البته پس از مدتی برخی خریداران و فروشندگان مدعی شدند بارهای آنها از ویژه هم بسیار بهتر و سوپر ویژه است. از اینرو واژههایی که بهنام ویژه، سوپر ویژه و ۱و ۲ وجود دارد، هیچ مبنای استانداردی ندارد و بیشتر در بازار قراضه عرف شده است.
قراضههای ممنوعه چه نوع قراضههایی هستند؟ چرا واردات برخی قراضهها از کشوری مانند عراق ممنوع شده است؟
ممنوعیت قراضه از عراق به نیمههای دهه ۸۰ بازمیگردد. از آن زمان یعنی حدود نیمه نخست سال ۸۰ پس از جنگ امریکا در عراق، تخریبهای بسیاری در این کشور رخ داد و سبب افزایش قراضه در این کشور شد. از اینرو قراضهها در عراق به دو نوع آلودگی دچار شد، یکی خود قراضههای جنگی که شامل گلولههای منفجر نشده و دیگری نیز قراضههای آلودهشده به رادیواکتیو بود که مربوط به جنوب عراق میشد. منتهی سیاست دولت در آن زمان این بود که بهخاطر ایجاد اشتغال در مناطق مرزی، به پیلهورهای مرزی اجازه تبادل کالاهایی با عراق را میداد. برای مثال این پیلهوران سیمان میبردند و در مقابل آن قراضه میآوردند. البته کالاهای این پیلهوران از گمرکات مرزی عبور میکرد، اما بدون بازرسی خاصی وارد کشور میشد. این محمولهها وارد کارخانههای فولادی شد که بهطور عمده به اصفهان و فولاد مبارکه و پس از آن به فولاد خوزستان و سایر مصرفکنندگان انتقال داده میشد. در مواردی این قراضههای آلوده، منجر به انفجارهای پرخسارتی در کورهها شد که حتی سبب خسارت جانی نیز شد. پس از آن تمرکز دولت بر این موضوع پیش رفت که هر قراضهای که از مرز وارد کشور میشود، باید به وسیله انرژی اتمی کنترل شود. درحقیقت واردات قراضه عراق به وسیله انرژی اتمی ممنوع شد که اگر قرار است قراضهای از این کشور وارد شود انرژی اتمی به هیچوجه بازرسی انجام ندهد و محموله اجازه ورود ندارد. بنابراین قراضه از نیمه نخست دهه ۸۰ از عراق ممنوع شد.