در این راستا میتوان با به کارگیری مفهوم آب مجازی و با توجه به نقش نهاده آب در تولید، اصلاحاتی در ترکیب فعالیتهای مصرفکننده آب و نحوه تخصیص آب بین فعالیتها و محصولات بهوجود آورد که به کاهش اتلاف منابع آب و افزایش راندمان آب منجر شود. به این ترتیب مفهوم آب مجازی و بهکارگیری اصول اقتصادی در تجارت آن میتواند سرآغاز روندی نو در شکلدهی سیاستهای اقتصادی دولت برای تخصیص این منبع کمیاب و مدیریت شوکهای کمآبی و خشکسالی در جهت استفاده پایدار از آب با توجه به ظرفیت کشور باشد. طبق نظریههای تجارت بینالملل دو طرف تجارت با بهکارگیری اصل مزیت نسبی میتوانند از تجارت منتفع شوند. در مورد نهاده آب نیز میتوان از این اصل بهره جست. چنانچه ناحیهای دارای مزیت نسبی منابع آبی است، میتواند به تولید محصولات آببر بپردازد و با ناحیه دیگر که از این مزیت نسبی برخوردار نیست، مبادله انجام دهد. اما نکته قابل توجه این است که درخصوص تجارت آب مجازی دو دیدگاه کلی وجود دارد؛ در دیدگاه اول تجارت آب مجازی میتواند جایگزین مناسبی به جای انتقال بینحوضهای آب در کشورها باشد. بر این اساس، میتوان به جای سرمایهگذاری برای انتقال فیزیکی آب، آن را بهصورت مجازی وارد یا صادر کرد که این روش ارزانتر از سرمایهگذاری در پروژههای بزرگ مقیاس انتقال بینحوضهای آب است. در تئوری تجارت آب مجازی، برای کاهش فشار بر منابع آب، به کشورهای کمآب توصیه شده که به جای تولید مواد غذایی از منابع آب داخلی، به واردات مواد غذایی مبادرت ورزیده و منابع آب داخلی را برای فعالیتهای تجاری پرسود اختصاص دهند.
در واقع گزینه تجارت مجازی آب از طریق تبادل کالاهای کشاورزی، چه داخلی و چه خارجی، راهکاری است که میتوان با استفاده از آن از بحران و کمبود آب در سطح ملی، منطقهای و جهانی جلوگیری کرد و مانع پدید آمدن تبعات منفی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شد. در دیدگاه دوم، خودکفایی نسبی و سرمایهگذاری برای امنیت غذایی بر تجارت آب مجازی اولویت داده شده است. دلایل ارائه دیدگاه دوم این است که تجارت آب مجازی وضعیت اقتصادی آتی کشاورزان را نادیده گرفته و وابستگی درآمدی کشاورزان را لحاظ نمیکند. از سوی دیگر، مشکلات به وجود آمده ناشی از بیکار شدن بخشی از جامعه، بیشتر از منافع حاصل از تجارت آب مجازی است. بنابراین، از الزامات استفاده از ابزار تجارت آب مجازی برای مدیریت منابع آب آن است که به هر دوی دیدگاههای مشاوره شده در بالا توجه شود. برای مثال، اگر براساس رویکرد اول قرار است برای یک محصول مشخص، واردات جایگزین تولید شود، حتما برای ایجاد اشتغال جایگزین یا پیشنهاد یک محصول جایگزین با مصرف آب پایین، برنامهریزی شده باشد.