8درصد رشد اقتصادی چگونه ممکن است؟
وقتی بنگاههای بزرگ عمومی و خصوصی بهدست مدیرانی سپرده میشود که سابقه مدیریت در مقیاسهای کوچکتر با عملکرد خوب را ندارند، مثلا وقتی یک نفر با سابقه قضایی بر بزرگترین هلدینگ کشور که متعلق به کارگران است، نصب میشود یا مدیر رده چندم یک بانک بهصورت سفارشی به مدیریت عاملی یکی از بزرگترین بانکهای کشور نصب میشود، نباید انتظار داشت بهرهوری بنگاهها افزایش یابد. مدیران حرفهای مدیرانی هستند که از تحصیلات حرفهای و مدیریتی برخوردارند، تجربه مدیریت عملیات خاص و سپس مدیریت عمومی مجموعهها و سازمانهایی را که شامل عملیات مختلف میشوند، در مقیاسهای کوچکتر، قبل از تصدی مدیریت سازمانهای بزرگ داشتهاند.
ولی نصب مدیران حرفهای کافی نیست، باید نظام حاکمیتی بنگاهها اصلاح شود. در بنگاههای بزرگ باید شفافیت اطلاعات عملکرد حاکم شود، باید براساس گزارش نظامهای بازرسی، حسابرسی حرفهای از صحت اطلاعات اطمینان حاصل شود، باید زمینههای مخاطراتآمیز برای بنگاهها تشخیص داده شود و مخاطرات احتمالی تدبیر شود، باید نظام پرداختها به مدیران متناسب با ابعاد بنگاه و عملکرد آن تنظیم شود. باید از اعمال نفوذ سیاسی بر تصمیمات مدیریتی در بنگاهها جلوگیری شود. باید عزل و نصب مدیران در درون بنگاهها براساس اصول و قواعد مدیریتی رخ دهد و نه براساس اعمال نظر سیاستمداران و افراد با نفوذ سیاسی در دولت و مجلس یا نهادهای متنفذ.
البته به مدیرانی که براساس ملاکهای حرفهای انتخاب میشوند و داراییهای بزرگ را بهخوبی و با بازده مناسب اداره میکنند، باید حقوقهای خوب و متناسب با کار و دستاوردهای آنها پرداخت کرد. طرح مساله حقوقهای نجومی در ماههای اخیر و کاهش حقوق مدیران صرفنظر از توانایی و کارآیی آنها موجب میشود مدیران حرفهای و توانمند از قبول مسوولیت مدیریت داراییهای بزرگ اجتناب کنند. زیان ناشی از بد اداره شدن داراییهای کشور بهمراتب بزرگتر از پرداخت حقوق مناسب و بالا به مدیران توانمندی است که بتوانند آن داراییها را با راندمان بالا اداره کنند.
مشکل حقوقهای نجومی که بیشتر جنبه سیاسی به خود گرفت و مستقل از توانمندی و سوابق حرفهای و عملکرد اقتصادی، مدیران آنها را هدف قرار داد، در صورتی که ادامه یابد ضربه سختی به کیفیت مدیریت حرفهای سازمانهای بزرگ کشور که عمدتا عمومی و دولتی هستند، خواهد زد. در واقع بار اداره درست داراییها و امور اقتصادی کشور بر عهده مدیران میانی و حرفهای کشور است. مدیران حرفهای و توانمند که صلاحیت اداره کارآمد سازمانهای بزرگ را دارند، میتوانند در مجموعههای کوچکتر اقتصادی که خود ایجاد میکنند یا بخش خصوصی قبلا ایجاد کرده است، با درآمدها و حقوقهای بالا و بدون آنکه در مناقشات سیاسی دچار دردسر شوند مشغول به کار شوند و سنگر اداره سازمانهای بزرگ را خالی کنند. خالی شدن سنگر اداره سازمانهای بزرگ اقتصادی از مدیران کارآمد، موجب کاهش بهرهوری، کاهش تولید ثروت و سرمایهگذاری و افزایش فقر و بیکاری میشود. علاوهبر مدیران حرفهای و اصلاح نظام حاکمیتی در بنگاهها، باید سیستمهای مدیریتی بنگاههای بزرگ نیز اصلاح شود و نظامهای مختلف نظیر نظام برنامهریزی، بودجهریزی و کنترل مدیریتی، نظام اطلاعاتی، نظام حقوق و دستمزد و نظام حسابداری به نحو مناسبی مستقر شوند.
همچنین در پیوندها با نظامهای مدیریتی، فرآیندهای مختلف در بنگاه و نیز ساختار سازمانی و مراتب تصمیمگیری با تفویض اختیار و تعیین مسوولیتهای متناسب با اختیارات مشخص شود و چگونگی پاسخگویی و گزارشدهی از ردههای مختلف اختیارات به ردههای بالاتر تعیین شود.سازمانهای کشور عموما نیاز به بازطراحی نظامهای مدیریتی، فرآیندها و ساختارهای تشکیلاتی و بهبود نظام حاکمیتی دارند. در سه دهه گذشته کمتر سازمانی است که بهطور جدی و حرفهای به ساماندهی خود در حوزههای مزبور پرداخته باشد. به خصوص آنکه در سه دهه گذشته سازمانها و نهادهای بزرگی با تجمیع داراییهای مختلف تشکیل شدهاند بدون آنکه نظام مدیریت آنها متناسب با ابعادشان طراحی و پیادهسازی شده باشد. طراحی و پیادهسازی نظامهای مدیریتی و حاکمیتی در شرکتها و نیز تدوین استراتژی و ساختارهای متناسب با آن یک موضوع مهم و حرفهای است که شرکتهای مشاوره بزرگی در کشورهای صنعتی به سازمانهایی که خوب هم اداره میشوند، مشورت داده و کمک میکنند.