پسابرجام فرصتی فراهم کرده است تا کشور با یک راهبرد به سمت استفاده از ظرفیتهای سرمایهگذاری بخش خصوصی داخلی و خارجی، به منظور اجرای پروژههای بزرگ (مگاپروژهها) گام بردارد اما عملیاتی کردن این ایده بزرگ، با وجود تاکیدی که دولت بر ضرورت بهرهگیری از ظرفیت شرکتهای خصوصی دارد با چالشهای اساسی روبهرو است.
به نقل از روزنامه صمت: واقعیت این است که اجرای اَبَرپروژهها نیازمند تامین نقدینگی بسیار بالاست که دولت بهدلیل وضعیت نامناسب بودجه، ناشی از کاهش بهای فروش نفت، قادر به تامین آن نیست. از سوی دیگر بنیه مالی شرکتها و پیمانکاران داخلی نیز برای تامین مالی پروژهها دچار نقصان جدی است. در چنین مواقعی بهطور طبیعی بهره گرفتن از امکان فاینانس پروژهها بهوسیله تامینکننده مالی یا سرمایهگذار خارجی، اجتنابناپذیر است اما تامینکننده مالی خارجی نیز برای پذیرش خطرپذیری تامین مالی در حجم بالا نیازمند تضمین کافی از طریق بانک مرکزی یا نهادهای ذیربط دیگر است. بانک مرکزی نیز بنا به ملاحظات خود به طور اساسی حاضر نیست پروژههای بزرگ را تضمین کند. بنابراین تضمین تامین مالی مگاپروژهها و ایجاد امنیت برای سرمایهگذار خارجی خود را بهعنوان گلوگاهی بزرگ برای برونرفت از انسدادِ انجام پروژههای بزرگ نشان میدهد. از سویی احتمال به نتیجه رسیدن تسهیلات قطرهچکانی که گاه مانند مُسکن عمل میکند راه به جایی نبرده و بیم آن است که تراژدی بنگاههای زودبازده در شکل و شمایلی دیگر تکرار شود. اجرایی شدن قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان و تشکیل صندوق نوآوری و شکوفایی برای تسریع در تحقق اقتصاد دانشبنیان همزمان با تحولات کلان در فضای سیاسی و اقتصادی کشور، میتواند بهعنوان فرصتی استثنایی تلقی شود به شرط آنکه راهبردهایی که در پیش میگیرد با توجه به این واقعیتها انجام شود. چرخش و تغییر رویکرد صندوق مستلزم توجه به کیفیت و دامنه تاثیر عملکرد صندوق به جای کمیت ذینفعانی است که از تسهیلات صندوق بهرهمند میشوند. به بیان دیگر هسته اصلی پیشنهاد این است که در این شرایط، صندوق به جای توزیع اعتبارات خود میان تعداد زیادی بنگاههای خُرد یا بنگاههای بزرگ ظرفیتهایی را هدف قرار دهد که میتوانند حرکتهای بزرگ را در اقتصاد کشور به وجود آورند به شرط آنکه مطمئن شود حرکت این بنگاهها طیفی از بنگاههای کوچک و متوسط را همراه خود به حرکت درمیآورد. چرا که از نظر تحلیلگران اقتصادی: «تجربه نشان داده اقتصادهایی که میزان اتکای آنها به بنگاههای بزرگ کم بوده و دارای تعداد زیادی بنگاههای خُرد هستند در برابر بحرانهای اقتصادی به وجود آمده آسیبپذیرتر بودهاند، مقایسه تعداد سرانه بنگاههای صنعتی بزرگ در کشورهایی چون امریکا و آلمان با یونان و اسپانیا گویای این حقیقت است». تجربه کشورهایی نظیر کره، مالزی، چین و ژاپن نیز این امر را تایید میکند.