بزرگترین مشکل در ۳ ماهه اخیر این است که هیچ تولیدکنندهای نمیتواند مدعی شود که به وضعیت پایدار و ثابتی رسیده و برهمین اساس قصد برنامهریزی اقتصادی داشته باشد.
محمدرضا مرتضوی، رییس خانه صنعت و معدن استان تهران در گفتوگو با «اقتصاد سبز» ضمن بیان این مطلب تصریح کرد: نوسانات ارزی در یک هفته حدود ۱۰ درصد تغییر دارد که برای نرخ ارز رسمی کشور بسیار زیاد است و مانع برنامهریزی برای داد و ستد میشود، از اینرو متأسفانه یک دوره ۶ ماهه بدون برنامهریزی را طی کردهایم. وی با بیان اینکه هنگامی که بدون برنامهریزی در تولید قدم برداشته شود، دارایی تولیدکننده به مرور کم خواهد شد؛ چرا که انبار قطعات و مواد اولیه یک تولیدکننده، سرمایه او است گفت: از سوی دیگر در صنعت غذا بر قیمتها نیز نظارت میشود، علاوه بر اینکه امکان برنامهریزی وجود ندارد، تولیدکننده مجبور است براساس کمترین قیمت محصول خود را بفروشد و بعد از فروش نیز نتواند جایگزینی برای آن پیدا کند. به گفته وی در واقع بخش تولید متحمل چند زیان بهطور همزمان شده است و اولین زیان این است که امکان برنامهریزی بلندمدت وجود ندارد. دومین زیان اینکه با توجه به اینکه ارزش پول ملی کم شده تولیدکنندهها (خصوصاً در صنعت غذایی) با کاهش سرمایه در گردش مواجه شدهاند و به علت نظارتهایی که بر قیمتها میشود، امکان افزایش قیمت نیز وجود ندارد. مرتضوی اظهار داشت: بهعنوان مثال در طی ۶ ماه گذشته صنعت لبنیات ۵ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان ضرر را متحمل شده است، چرا که قیمت شیرخام از یک هزار و ۲۰۰ تومان در ازای هر کیلوگرم به ۲ هزار و ۱۰۰ تومان رسیده است و صنایع بستهبندی نیز هم تقریباً ۴ برابر افزایش قیمت داشته و قیمت محصول نهایی بین ۷۰ تا ۱۲۰ درصد افزایش قیمت داشته است و بزرگان صنعت لبنیات مدعی زیان ۵ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومانی هستند. وی افزود: در این شرایط اگر ۲۵ هزار تن شیرخشک وارد و در اختیار صنایع لبنی قرار داده میشد، صنعت لبنیات متحمل این ضرر نمیشد، قیمتها افزایش نمییافت و تمام ظرفیت کارخانهها قابل استفاده بود. وی تصریح کرد: هنگامی که قیمت دلار با افزایش ناگهانی مواجه شد، تنها صنایعی که در دست دولت بود افزایش قیمت داشت و آن بخش از صنعت که توسط بخش خصوصی اداره میشد، با افزایش قیمت مواجه نشد (بهعنوان مثال قیمت شیر ۵ برابر گران نشد)، اکثر اقتصاددانان که از خارج از کشور، ایران را مورد بررسی قرار میدهند بر این اعتقاد هستند که یک تورم دیگر در پیش است، چرا که نرخ تورم تولید حدود ۶۰ درصد بوده، اما نرخ تورم قیمتها ۳۰ درصد بوده است. وی متذکر شد: در واقع نرخ تورم از نرخ افزایش قیمتهایی که در دست دولت بوده، عقبتر است. بهعنوان مثال صنایع پتروشیمی ۴ برابر افزایش قیمت داشته است اما برای سیمان و گچ این موضوع صدق نمیکند، چرا که سیمان و گچ در اختیار بخش خصوصی است هر صنعتی که در اختیار بخش خصوصی است میتواند شاخص مفیدی برای مردم باشد. هرکشوری با دو مسأله گرانی و گرانفروشی روبهرو است. مرتضوی با تأکید بر اینکه به اعتقاد من صنایع پتروشیمی با گران فروشی به تمام صنایع کشور آسیب رساند، اظهار داشت: صنعت پتروشیمی نیاز تمام صنایع است و باگران فروشی منجر به افزایش قیمت تمام محصولات شده است، بهعنوان مثال برای آب معدنی که یکهزار و ۲۰۰ تومان قیمت دارد ۲۰۰ تومان متعلق به کارخانهدار است و هزار تومان دیگر هزینه بستهبندی است. مرتضوی افزود: قیمت کیسه پلیاتیلن از ۵۰۰ تومان به یکهزار و ۷۰۰ تومان رسید و بعد از دخالت سازمان حمایت به یکهزار و ۲۰۰ تومان رسیده است. وی تأکید کرد: من منکر گرانی نیستم، اما باید دید این نگرانی نشأت گرفته از چه چیزی بوده است. بهعنوان مثال در بیسکوییت، قیمت آرد تغییر قیمت زیادی نداشته و همان اندک افزایش قیمت برای آرد نبود، بلکه برای بستهبندی و هزینه حمل و نقل است؛ اما روغن، شکلات و شکر افزایش قیمت داشته است و زمانیکه تمام اینها راکنار هم قرار میدهیم، متوجه میشویم، صنعت بیسکوییت ارزانفروشی هم میکند، چرا که جمع قیمت مواد اولیه و بستهبندی، تورم ۵۸ درصدی داشته اما چون بازار کشش نداشته، نرخ افزایش قیمت محصول تمام شده ۳۵ درصد بوده است. به گفته وی بایدگرانی از گران فروشی تفکیک شود. صنعت لبنیات گرانفروشی نکرده، بلکه بخشی از گرانی را در خود حل کرده و اگر ۲۵ هزار تن شیرخشک به این صنعت داده میشد قطعاً میتوانست بخش وسیعتری از گرانی را در خود حل کند تا این گرانی کمتر به سفرههای مردم برسد. مرتضوی گفت: بهعنوان مثال، شرکت «کاله» با نصف ظرفیت کارخانههای خود فعالیت میکند چرا که شیرخام نداشت و عدهای شیر را خشک کرده و صادر میکنند.