علی میرزاخانی
سرانجام پس از فرآیندی طولانی، داستان برجام به فرجام رسید و سایه تحریمها از سر اقتصاد ایران رسما کنار رفت. انتظار فرسایشی برای به بار نشستن مذاکرات در همین مدت باعث تشدید رکودی شد که از چهار سال پیش همراه با تورمی کمسابقه بر اقتصاد ایران حاکم شد و اگرچه روند جهشی تورم تحتکنترل درآمد، اما حاکمیت رکود جز در فصلهایی از سال پیش در همه این دوران کاملا محسوس بود.
رکود تورمی چهار سال اخیر میراثی به جا گذاشته است که رکودش باعث نگرانی شدید فعالان اقتصادی، سیاستگذاران و شاغلان شده است و تورمش باعث کاهش شدید قدرت خرید خانوارها. حال با کنار رفتن سایه تحریمها که عامه مردم و فعالان اقتصادی تصور میکنند علت اصلی این مصائب بوده است، این پرسش برای مردم مطرح شده که آیا دوران این سختیها با اجرای برجام به پایان خواهد آمد؟
گروهی به دلایل سیاسی همواره بر این توقع دمیدهاند که اگر برجام به دوران سخت اقتصادی پایان ندهد، فایدهای بر آن متصور نیست و جالب آنکه پایان دوران سخت اقتصادی را هم معادل بازگشت به قیمتهای دوره وفور قبل از تحریم تفسیر میکنند! اما واقعیت جز این است. اگر در یک جمله بخواهیم فایده برجام را برای اقتصاد ایران بیان کنیم، باید به کارکرد سلبی این توافق تکیه کنیم تا کارکرد ایجابی. بهعبارت دیگر، میتوان این سوال را مطرح کرد که اگر برجام و این دوره بیش از دو ساله که در انتظار به بار نشستن آن گذشت نبود، چه اتفاقی برای اقتصاد ایران میافتاد؟
پاسخ به این سوال، مجالی دیگر میطلبد اگرچه شاید بر کسی پنهان نباشد. البته این پاسخ را نباید به حساب تاثیر بیچون و چرای تحریمهای ظالمانه بگذاریم. آنچه باعث شد تحریمها، اقتصاد ایران را دچار التهابات مخرب سفتهبازانهای کند که انتخابات ۹۲ و آغاز خوشبینانه مذاکرات بر آن مهر پایان زد، نه خود تحریمها بلکه محیط اقتصادی از نفس افتاده تحت تاثیر بیتدبیریهای سیاستی بود. شاهد مدعا هم سرنوشت نمونه آمریکای لاتینی این نوع سیاستها یعنی ونزوئلا است که این روزها در غیاب هر نوع تحریمی با تورم افسارگسیخته سه رقمی و رکود ویرانگر دست و پنجه نرم میکند تا حدی که دیروز در آن کشور وضعیت فوقالعاده اعلام شد.