سالها است که معضل ترافیک و آلودگی هوا که به طور اجتناب ناپذیر به هم مرتبط هستند کشور را با دشواری روبرو کرده و علاوه بر هزینههای سنگین اقتصادی سبب تهدید سلامتی بخش گستردهای از شهروندان شده است.
تیمور رحمانی:
اگر در گذشته این مشکل عمدتا محدود به تهران بود امروزه کلان شهرها و حتی برخی شهرهای بزرگ نیز دچار این معضل شدهاند. از مجموع قرائن و شواهد نیز چنین بر میآید که این مشکل نه تنها چشم انداز حل شدن در آینده نزدیک را ندارد بلکه به نظر میرسد بر شدت آن نیز افزوده خواهد شد. در مطلبی حدود دو سال قبل نوشته بودم که مشکل ترافیک و آلودگی هوا یک مشکل اقتصادی است و راه حل آن نیز اقتصادی است، در حالی که نهادهای مسئول عمدتا توجه خود را بر جنبههای فنی و مهندسی موضوع متمرکز کردهاند و همچنان جای علم اقتصاد در حل این معضل اقتصادی همانند بسیاری از معضلات دیگر اقتصادی خالی است.
معضل ترافیک و آلودگی دارای ریشهها و بنابراین درمانهای بلندمدت و همچنین ریشهها و درمانهای کوتامدت است که هردو نیازمند بررسی و تصمیم گیری نهادهای مسئول است، گرچه به دلیل وضعیت نسبتا بحرانی تمرکز بر ریشهها و درمانهای کوتاه مدت از اولویت برخوردار است.
یکی از عوامل بلندمدت ایجاد ترافیک و آلودگی در شهرهای بزرگ توسعه نامتوازن کشور و مهاجرت است و تا زمانی که این توسعه نامتوازن تداوم داشته باشد این مشکل نیز تداوم داشته و تشدید نیز خواهد شد. این مهاجرت در کنار دلایل فرهنگی و جامعهشناختی در اصل ریشه اقتصادی دارد. افراد مهاجر برای انجام فعالیت اقتصادی که شکل دادن آن در شهرهای بزرگ در مجموع کم هزینهتر است، برای بهرهمند شدن از انجام قراردادهای پیمانکاری برای دستگاههای دولتی و شبه دولتی که در شهرهای بزرگ وفور آن بیشتر است و برای یافتن شغل که در شهرهای بزرگ بیشتر است به سمت مراکز بزرگ شهری سرازیر میشوند و به نظر نمیرسد در آینده نزدیک تحول مثبتی در این زمینه روی دهد.
از دیگر عوامل ایجاد ترافیک و آلودگی رشد سریع مراکز شهری و از کنترل خارج شدن ساخت وساز شهری و در نتیجه مشکلات شهرسازی و خیابان بندی است. در شرایطی که شهرداریها ساخت و ساز و تراکم را وسیله اصلی کسب درآمد میدانند و از این طریق از رشد قیمت و اجاره نسبی مراکز بزرگ شهری جلوگیری میکنند به طور طبیعی تراکم شدید جمعیت و گذرگاههای نامتناسب با آن شکل گرفته و ترافیک و آلودگی را به ارمغان میآورد. این موضوع نه تنها عوارض ترافیک و آلودگی را به همراه دارد بلکه از نظر معماری و بافت نازیبای شهری نیز آثار منفی زیادی به همراه داشته است.
مناسب آن است که شهرداریها و بویژه در کلان شهرها هزینه تراکم را به شدت بالا ببرند و از این طریق قیمت و اجاره نسبی این کلان شهرها را بالا ببرند تا از جذابیت آنها کاسته شود. در عوض، شهر داریها باید به افزایش شدید عوارض سالیانه در این کلان شهرها بپردازند تا علاوه بر کاهش جذابیت اشاره شده منبع درآمدی پایدار و قابل پیش بینی برای شهرداری ایجاد نمایند که اتفاقا از رکود و رونق ساخت و ساز چندان اثر نمیپذیرد. به نظر نمیرسد در آینده نزدیک شاهد تحول مثبتی در این زمینه نیز باشیم.