نقشه داشتهها و نداشتهها
امیر حمیدنیا، مدیرعامل سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی استان زنجان نیز به صمت گفت: در آمایش سرزمینی نقشه راه تقسیم صنایع در مناطق، نیازهای زیرساختی، چینش نیروی انسانی و… دیده میشود. از این رو، اگر برنامه آمایش سرزمینی ملاک تصمیمگیری باشد راحتتر میتوان برنامهریزی کرد که کدام شهرک صنعتی با چه مختصات و چیدمان صنایعی در کدام منطقه کشور میتواند قرار بگیرد. به عنوان نمونه، مشخص میشود که برخی صنایع آببر همچون فولاد و پتروشیمی به صلاح نیست که در قسمتهای کمآب و مرکزی کشور قرار بگیرد. به علاوه اینکه اگر آمار جمعیت و سن یا بیکاری استانهای کشور را داشته باشیم، میتوانیم این مولفهها را در استقرار شهرکهای صنعتی لحاظ کنیم.
مدیرعامل سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی استان زنجان با تاکید بر اصل آمایش صنعتی گفت: در نشستهای آمایش سرزمینی تمامی دستگاهها و سازمان حضور دارند و تمامی داشتهها و زیرساختها بررسی میشود. از این رو، میتوان با تحلیل و بررسی مزیتها برای استقرار صنایع نیز برنامهریزی جامعتری داشت.
آمایش صنعتی و چند نکته
در بررسی امکانسنجی و جانمایی صنایع مختلف با مختصات گوناگون با دو موضوع روبهرو میشویم؛ نخست صنایعی که از قبل ایجاد و جانمایی شده است؛ دوم صنایعی که در سایه سرمایهگذاریهای جدید ایجاد میشود و به برنامهریزی، امکانسنجی و جانمایی نیاز دارد. اگر میخواهیم صنایعی را با هر مشخصه بارزی همچون سرمایهبری، کاربری و انرژیبری ایجاد کنیم باید به مولفههایی که امروزه در طراحی و جانمایی و مجموع فرآیندهایی که در صنایع وجود دارد توجه کنیم. به عبارتی، باید خصوصیت اصلی صنعت را به لحاظ محوریت نیروی کار، سرمایه، انرژی (برق، گاز و آب) و… در کنار هم بگذاریم و پس از امکانسنجی بینیم که آن صنایع در کدام منطقه بالاترین بهرهوری را خواهد داشت. به بیان دیگر اگر صنعتی مانند فولاد که آب بر است را در نظر قرار دهیم نهتنها باید به موضوع تامین آب توجه کنیم بلکه باید مشخصههای دیگری از جمله حملونقل، تامین مواد اولیه، تامین بازار هدف، نزدیکی به منابع انرژی و منابع انسانی مورد نیاز را مدنظر قرار دهیم؛ چراکه کیفیت هر صنعتی میطلبد منابع انسانی مورد نیاز برای آن صنعت داشته باشیم. در برخی از صنایع نیروی انسانی بامهارت نیاز داریم، طبیعی است این صنعت در نزدیکی مناطقی ایجاد شود که دانشگاه وجود داشته باشد و افرادی متخصص و بامهارت، علاقهمند باشند که در آن صنعت فعالیت کنند. این موضوعات باید در امکانسنجی اولیه و جانمایی کارخانهها دیده شود. این موضوع جایی اهمیت مییابد که بدانیم منابع انرژی محدود است، نیروی کار بامهارت در همه نقاط یافت نمیشود یا اگر وجود داشته باشد در منطقه مورد نظر ما شاید تمایل به کار نداشته باشد. حال اگر برای واحد صنعتی امکانسنجی اولیه نشود به طور قطع سودآوری مورد نظر کسب نمیشود.
نکته دیگر اینکه دیگر زمان آن گذشته است که براساس موضوعات اجتماعی یا سیاسی یک کارخانه در منطقهای راهاندازی شود بلکه منافع ملی حکم میکند که در جانمایی واحدهای صنعتی امکانسنجیهای اولیه انجام شود تا بهرهوری در آن واحد صنعتی بالا رود و از منابع موجود بیشترین استفاده شود تا بتوانیم آن را به بازارهای هدف برسانیم. این رویکرد باعث کاهش هزینه حملونقل و قیمت تمامشده محصول میشود و در دورنمای رقابتی شدن محصولات ما را پررنگتر میکند. اینکه برخی محصولات ما قابلیت رقابت با محصولات دیگر را ندارد به این دلیل است که از تولید محصول امکانسنجی اولیه نمیشود و در نتیجه، هزینه تمامشده محصول بالا میرود و قدرت رقابت را از دست میدهد. از این رو، قبل از اینکه واحدهای تولیدی با هر مختصاتی احداث شود باید رویکرد آمایشی را در آنها لحاظ کنیم؛ چراکه تنها اعطای مجوز سندی بر سودآور بودن آن واحد صنعتی نیست. البته در گذشته چنین شرایطی وجود نداشت اما امروزه باید در احداث واحدهای صنعتی جدید بیشتر به آن توجه شود.
منبع: گسترش صمت