مرکز ثقل اقتصاد انرژی جهانی تغییر کرده و تقاضا و به دنبال آن تجارت از حوزه آتلانتیک به اقیانوس آرام تغییر یافته است.
پیامدهای فوری چنین تغییری روشن است؛ نرخ نفت اکنون تحت تاثیر روندها در چین قرار دارد. در چند سال گذشته قیمتهای گاز طبیعی تحت تاثیر الگوی تقاضا در ژاپن و آسیای جنوب شرقی قرار داشته است. شرقی شدن تجارت انرژی در دهه ۴۰شمسی آغاز شد اما ابعاد این تغییر اکنون موازنه قدرت و ریسک را تغییر داده است. اقتصادهایی مانند چین و هند به واردات اتکای بیشتری پیدا کردهاند و امنیت انرژی به یک مسئله آسیایی تبدیل شده است.به گزارش ایسنا، مازاد عرضه نفت قیمتها را از نظر واقعی پایینتر از سطح ۴۰۰ سال قبل برده اما امنیت انرژی تضمین نشده است.
کار کرد تجارت نفت
امنیت، کارکرد تجارت است. چند حقیقت، ریسکها را بارز میکند. ۵۰ سال قبل یک بشکه در هر ۸ بشکهنفت از سوی کشورهای آسیایی به مصرف میرسید. سال گذشته این نسبت به یک از هر ۳۳ بشکه رسید و بیشتر رشد تقاضا، با واردات تامین شد. در یک دهه گذشته تولید در آسیا ثابت بوده در حالی که مصرف به میزان ۸ میلیون بشکه در روز رشد کرده است و چین و هند بزرگترین سهم را در رشد مصرف این منطقه داشتهاند. چین در ژوئن ۸.۷۹ میلیون بشکه در روز نفت وارد کرد؛ در حالی که واردات هند نیز رشد کرده و مجموع کسری تجاری آسیا به نفت، در سال گذشته به ۲۵۵ میلیون بشکه در روز رسید.و این تازه شروع است. چین که عمده رشد آسیا در ۲۰ سال گذشته را به خود اختصاص داده، ممکن است از اتکا به صنعت سنگین تغییر رویه دهد اما بخش خدمات و هزینههای مصرفی همچنان در حال افزایش است. مالکیت خودرو در چین و همچنین سفرهای هوایی ظرف یک دهه آینده دو برابر میشود. اقتصاد هند نیز رو به توسعه بوده و ظرف ۵ سال گذشته با نرخ ۷درصد در سال رشد کرده است و تا ۱۳ سال دیگر این کشور ۱/۵ میلیارد نفر جمعیت خواهد داشت که این کشور را تبدیل به بازار بزرگی میکند.توسعه خودروهای برقی ممکن است نیاز به واردات نفت را محدود کند اما با نگاه واقعبینانه این اتفاق حداقل به مدت یک دهه رخ نخواهد داد. درحالحاضر تقاضای آسیا برای نفت در حال رشد است.
چالش امنیت
چالش امنیت واضح است. در وهله نخست، گلوگاههایی شامل تنگههای مالاکا و هرمز وجود دارند. حدود ۱۷ میلیون بشکه در روز از تنگه هرمز عبور میکند و بیشتر نفتکشها سپس به سمت شرق میروند. هر دو تنگه در معرض خطر بسته شدن یا مختل شدن رفت و آمد به دلیل منازعه یا اقدام تروریستی قرار دارند.دوم اینکه کشورهای صادرکنندهای که اقتصادهایشان به نفت متکی است، بیثبات هستند. لیبی، نیجریه و ونزوئلا همگی ضعیف هستند. مشکلاتی در عربستان سعودی به چشم میخورند. یوشکا فیشر، وزیر خارجه پیشین آلمان به تازگی نوشته است که جنگ بعدی خاورمیانه به احتمال از عربستان سعودی برخواهد خاست. درسی که از وضعیت لیبی گرفته میشود این است که تغییر رژیم ممکن است به تنشهای عمیقتری منجر شود که جنگ داخلی را در پی دارد و عمده عرضه نفت را سالها قطع میکند.سومین و بزرگترین ریسک برای امنیت انرژی جهانی مربوط به عملکرد کشورهای متکی به واردات در شرایط استرس بازار است. چین با برخی از صادرکنندگان مانند ونزوئلا معامله دارد که به نوبه خود برای سرمایهگذاری گذشته، به این کشور حق انحصاری برای تامین داده است. چنین قراردادهایی حجم عرضه در بازار آزاد را کاهش داده و بنابراین خطر بیثباتی و نوسان نرخ را افزایش میدهد.همه این موارد منافع مشترک واضحی را نشان میدهد که نظر چین، هند، اندونزی و سایرین را به ایجاد یک چارچوب موسسهای در دهه ۴۰ شمسی (۱۹۷۰ میلادی) برای به حداقل رساندن تاثیر بیثباتی در بازار نفت جلب کرد. آژانس بینالمللی انرژی که در سال ۱۳۵۳ تاسیس شد، در این راستا تلاشها محوری داشته است و با وجود منازعات متعدد مانند منازعات خاورمیانه، هیچ بحران انرژی وجود نداشته است.بر اساس گزارش فایننشال تایمز، آژانس بینالمللی انرژی اقدامات متعددی برای تعامل با اقتصادهای بازارهای نوظهور انجام داده اما این اقدامات به حدی نبوده که کشورهایی مانند اندونزی و سنگاپور به اعضای این نهاد تبدیل شوند. عضویت کامل باید به چین، هند و سایرین گسترش پیدا کند.اگر این کشورها دعوت نشوند، واکنش منطقیشان ایجاد آژانسهایی مشابه خواهد بود و همچنین توافقهای امنیت انرژی ویژه خودشان را ترتیب خواهند داد که چنین اقدامی مضر و تفرقهانداز خواهد بود.
منبع: گسترش صمت