به عنوان مثال، شخصی قصد داشت یک روتختی بخرد، او به یک فروشگاه بزرگ رفت و به دنبال مدل مورد علاقهاش رفته بود. روتختیها در سه اندازه ۱، ۲ و ۳ و قیمت آنها به ترتیب۲۰۰۰۰۰، ۲۵۰۰۰۰۰ و ۳۰۰۰۰۰ ریال بود. اما در یک حراجی قیمت هرکدام از آنها بدون توجه به اندازه ۱۵۰۰۰۰ریال بود.( دریافت این اطلاعات، دریافت نتایج است.)
شخص این نتایج را در ذهن خود مورد آزمون قرار میدهد و درنهایت تصمیم به خرید روتختی اندازه ۳ از حراجی به قیمت۱۵۰۰۰۰ریال میگیرد (عنصر اول).
با خرید این روتختی شخص به اندازه مابهالتفاوت قیمت خریداری شده و قیمت واقعی روتختی (۱۵۰۰۰۰-۳۰۰۰۰۰) در ذهن خود یک حساب سود باز میکند (عنصر دوم).
با اینکه روتختی از اطراف تخت آویزان بوده، شخص احساس رضایت کامل میکند (عنصرسوم).
بسته به ارزیابی شخص این احساس رضایت به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه یا سالانه باقی میماند. چون تصمیمگیریها در شرایط عدم اطمینان انجام میشود و ارزیابیهای افراد از حسابهای خاص متفاوت است.
حسابداری ذهنی و تعمیم افراطی: به روشنی قابل درک است که افراد با همه پولهایشان به یک شکل رفتار نمیکنند، افراد برای هر پولی که خرج میکنند حسابهای مختلفی در ذهنشان باز میکنند و پول وقتی خرج میشود نمیتواند نادیده گرفته شود. برخی مواقع افراد با ایجاد حسابهای ذهنی تعمیم افراطی میکنند.