در دولت یازدهم در طول این ۴ سال با اینکه با افزایش حجم نقدینگی روبهرو شدیم اما تورم افزایش نیافت. به این ترتیب هر چه بتوانیم تولید را رونق دهیم و منابع را به سمت تولید مولد ببریم به سود اقتصاد است و خاصیت ضدتورمی دارد.
علت افزایش نرخ تورم بیشتر بهدلیل افزایش پایه پولی است. یعنی وقتی دولت از بانک مرکزی استقراض میکند و پایه پولی را افزایش میدهد، این سیاست باعث افزایش تورم میشود. همچنین وقتی دولت در جامعه پول تزریق میکند اما آن پول به سمت تولید و اشتغال نرود نتیجهاش بروز تورم است. در مقابل هرچه تولید افزایش پیدا کند باعث میشود حجم نقدینگی بالا برود و تورم هم شکل نگیرد.هر چه کاهش نرخ تورم داشته باشیم باعث میشود که ثبات قیمتی و اقتصادی و رشد بیشتر شده و درنتیجه میتوانید رقابتپذیری خود را بالا ببرید. به هر حال وقتی تورم افزایش پیدا میکند، دستمزدها هم بالا میرود و قدرت رقابتی مردم به شدت کاهش پیدا میکند. اگر در بلندمدت به نرخ رشد دستمزدها نگاهی بیندازیم و از ۳دهه گذشته تا به امروز نرخ تورم را بررسی کنیم، متوجه میشویم که به جز ۳ تا ۴ سال گذشته همواره در بهترین حالت چند درصد دستمزدها کمتر از نرخ تورم بوده است. به این ترتیب دستمزد حقیقی و قدرت خرید طبقه کارمند و حقوقبگیر در طول زمان به شدت کاهش یافته است. برای اینکه ما قدرت رقابتی خود را بهویژه در بازار بینالمللی حفظ کنیم، باید تورم را تا حد ۲ درصد کاهش دهیم.مورد دیگری که باید به آن اشاره کرد نرخ سود بانکی است که ضد تولید است. ما برای اینکه به سمت افزایش رشد اقتصادی برویم باید پول مردم را به سمت تولید هدایت کنیم اما نرخ بالای سود بانکی به مردم میگوید که پول خود را به سمت تولید نبرید بلکه بگذارید در بانک و تنها سود آن را بگیرید. این سیاست باعث میشود هزینه تولید ما افزایش یابد و ضدرقابتی شود.
منبع: گسترش صمت