خانه > اخبار > در نقطه قرمز جهانی قرار داریم، بترسیم از فردای بی‌آبی

در نقطه قرمز جهانی قرار داریم، بترسیم از فردای بی‌آبی

زمین تنها سیاره آبدار
و باز هم از آب بگوییم، آب، مائده‌ای که در هیچ کدام از سیارات دوروبرمان هنوز هم پیدا نشده، نه در عطارد، نه در زهره، در مریخ هم پیدایش نیست، تا آنجا که عکس‌ها و تحقیقات نشان می‌دهد در مشتری هم قطره‌ای آب دیده نشده، می‌ماند زحل و اورانوس، نپتون و پلوتون، که فعلا خبری نیست که نیست، بله ستاره‌هایی هم هست که میلیون‌ها سال نوری با زمین فاصله دارند، صدها سال باید تحقیق و تفحص کرد، نسل به نسل، اما فعلا فقط این کره زمین است که دریا دریا آب دارد، اما آب شور، برای شیرین کردن هر یک لیترش کلی پول می‌طلبد. پول یعنی طلا، همه می‌دانیم پشتوانه پول طلاست، پس باید طلا داد و آب آشامیدنی خرید، نه آب شیرین که از چشمه‌ها بیرون می‌آید. آب شیرین شده با نیروی انسانی، لوله‌ها، ماشین‌آلات با گرانبهاترین محصولات شیمیایی. حتما می‌دانید که پدرها و پدربزرگ‌های ما با چه سختی‌ها و مرارت‌ها و شکافتن در دل زمین آب گوارا و سالم را به طرف روستاها و شهرها هدایت می‌کردند، نه در جوی و نهر و رودخانه، در هزارتوی قنات‌ها، در دل شهرهای کویری و حتی در دل کوه و جنگل و دشت و باغ‌ها و راغ‌ها. زمانی نه‌چندان دور قصه‌ای بود که در آن روزها از جرعه‌ای آب در بیابان حکایت می‌کرد، فیلمی هم از روی این قصه ساخته شد با نام قشنگ و رویایی «نوشیدنی سرد در اسکندریه» که ۱۰۰ دقیقه تمام از حس غریب و دردناک تشنگی می‌گفت و در نزدیکی لحظه‌های پایانی، آدم‌های دردکشیده از تشنگی و بی‌آبی که در سراب آب گمشده بودند، ناگهان به چشمه بزرگ آب می‌رسیدند، باور نمی‌کردند، فکر می‌کردند باز سراب است، اما سراب نبود، برای آب این نوشیدنی زندگی‌ساز زانو زدند، به تصویر خود در آب نگاه کردند وقتی مطمئن شدند سراب نیست تازه و بار دیگر تشنه‌شان شد و این بار لب تفتیده به آب زدند و حس زندگی را دگربار تجربه کردند. بدون غذا می‌توان روزها دوام آورد، بدون آب و در تشنگی هر کس لحظه‌هایی، ساعت‌هایی و شاید روزی مقاومت می‌کند اما خیلی زود می‌شکند. آب واقعیت زنده بودن و زندگی است، مائده‌ای بهشتی، بی‌رنگ و شفاف و گرانبها که آن‌سویش را می‌توان دید. و باز هم فراموش نکنیم آب خوشبختی است، نه خود زندگی است، حتی اگر شاگرد مغازه‌های سختکوش دو طرف خیابان ولیعصر یا حافظ و نیز پیروزی چهارراه معروف کوکاکولا و منطقه نبرد هر روز و هر ساعت به سفارش استادهای‌شان برای خوشامدگویی به رهگذران در حال خرید، شیشه‌های قدی و بزرگ را همراه با کل پیاده‌رو جلوی مغازه با شیلنگ آب تصفیه‌شده شهری بشویند و این حرکت را ساعت به ساعت تکرار کنند و در مقابل اعتراض شما همان جمله معروف را به زبان بیاورند که «آب مغازه خودمه، اختیارشو دارم، پول‌شو میدم! »

همچنین ببینید

حضور قوی‌تر«اسکاندیوم» در بازار جهانی

به‌تازگی «اسکاندیوم» به‌عنوان یک ماده معدنی توجه‌ها را به خود جلب کرده است. این فلز به‌ویژه ...

[show-logos orderby='none' category='brand' activeurl='new' style='hgrayscale' interface='hcarousel' tooltip='true' description='false' limit='0' img='100']